۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

اتوبوس آمریکایی

برای بار دوم در درون خاک آمریکا با اتوبوس به سفر رفتنم.

برایم چند نکته جالب بود به خصوص آنکه در ایران هم با بچه های دانشگاه سفر اتوبوسی داشته ام و آنجا را هم تجربه کرده ام.

نکته اول این بود که در طول سفر، مسافرها که تقریبا همگی آمریکایی بودند، ساکت و تقریبا بی حرکت بودند. نه صدای زنگ موبایل می آمد و نه صدای هم همه و بگو و بخند. اگر هم دو نفر با هم صحبت می کردند، آنقدر آرام بودند که تقریبا هیچ نمی شد شنید. وول زدن و جابجا شدن هم اصلا انگار تعریف نشده است، هر کسی سر جای خودش می نشیند و انگار که هیچ جابجایی لازم نیست!

اما نکته دوم که برایم جالب بود، اینکه پسرها معمولا ترجیح می دهند کنار پسرها باشند و دخترها هم کنار دخترها. مگر اینکه جا و انتخاب دیگری وجود نداشته باشد.

اینها را با رفتار دوستان هم وطن مقایسه کردم و به یاد سفرهای دانشجویی خودمان افتادم.

چه هم همه و چه سر و صدایی !!!!!! و چه داستانهایی که چه کسی کجا بنشیند و ...

تازه آن دوران زمانی بود که از بزن و بکوب خبری نبود، این روزها که اگر اتوبوسی را در راه دیدید که پرده هایش کشیده است، بدانید مراسم بزن و بکوب در آن جریان دارد و ....

نمی دانم که چطور شد که این جور شدیم. اما اینگونه هستیم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر