۱۳۹۶ آذر ۲۵, شنبه

آریزونا

آریزونا شبیه سرزمین مادری است، خشک و گرم با هزار تنوع اقلیمی کوچکتر در دلش.
کنار این رودخانه برای اولین بار در خارج از ایران درخت چنار دیدم و عطر پاییزی برگ های خشکیده آنها یاد کوه های اطراف تهران را برایم زنده کرد.



پیش از سفیدهای حسابگر و صلیبی، سرخ پوستان در هماهنگی با طبیعت در این سرزمین زندگی می کردند و اثری ناهنجار از خود بر جا نمی گذاشتند. به دنیا می آمدند و می رفتند. اندکی از باقی مانده این جماعت هنوز هم در این ایالت زندگی می کنند، در فقر و بدبختی. کم و بیش در اندیشه آن سالها هستند و از پوسته خود خارج نشده اند. انگار ساختار مغزشان با دنیای اطراف شان تفاوت دارد و دنیا را طور دیگری می بینند.
اگر حوصله ای بود این کتاب کم نظیر را بخوانید تا حس کنید که تفاوت بین آنها و سفیدها چه بوده است.

آریزونا یکی از مراکز سفیدهایی است که به مدد ثروت فوق العاده شان به مسیحی/سفید بودن خود می بالند و خودشان را از بقیه (رنگین پوست / غیر مسیحی) بهتر می دانند. 
ثروتمندانش هم برای خود دستگاه مفصلی دارند. هر جایی که منظره زیبایی هست و آب و هوایی کمتر خشن، عمارتی به پا کرده اند و برای خود حریمی ساخته اند.