۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

اي دريغا

زمانه برادركشي دوباره فرارسيد. هله مژده، اي پيروان راه پيروان "بسم ا.. القاسم الجبارين". دوباره به آن نقطه اي رسيديد كه بتوانيد خواهر و مادر و برادر و پسر و دختر خود را قرباني كنيد. مباركتان باد، گواراي وجودتان.

۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

تلبيس ابليس

ديكتاتوري در حال تغيير لباس است. اكنون تمام لباس هاي خود را در آورده، به همين دليل كريه تر از هر زمان ديگري است. ديري نپايد كه خود را ملبس به لباسي كند كه مورد پسند مردمان باشد.
حكايت همچنان باقي است.

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

حسين

بنشينيم و براي سيد الشهدا و يارانش زار بزنيم.
بر سر و صورت بزنيم و هاي هاي گريه كنيم.
اما نبايد به ظلمي كه بر خودمان رفته بينديشيم.

حسين (ع) موجود خوبي است. مي توان براي او و عباس و علي اكبر و ... ساعتها و ماهها نوحه سرايي كرد. مي توان براي او روزها گريه كرد.
اما نبايد به خودمان و سرنوشتمان فكر كنيم. نبايد بينديشيم كه چرا اين گونه شديم؟ نبايد به جهل خودمان اعتراف كنيم. نبايد به سوي علم و دانش و نور برويم،

زيرا قطره اي اشك براي سيدالشهدا آخرتمان را تضمين كرده. پس تلاش كنيم تا قطره اشكي از چشممان جاري شود. باقي مسايل در پس آن قطره اشك است. بايد هوار زد و ضجه زد و داد زد. اينها كافي است. اينها ما را كفايت مي كند.

دليل و فلسفه حركت حسيني را بايد فراموش كرد،
بايد از بوسيدن لبهاي علي اكبر و معاشقات زينب و حسين گفت.
نبايد از امام جور گفت، بايد از قد و قامت حسين و عباس و علي اكبر گفت و از زيباييشان.
نبايد از بيعت با امام المسلمين گفت، بايد از چشم زيبا و لب و دهان امام و يارانش گفت.

حسين بهانه خوبي است، حسين حسين كنيم و ...

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

غيرت انقلابي

الحمدلله و المنة كه همه علما و فضلا مانند هميشه كفن پوشيدند و در برابر پاره كردن عكس آيت الله خميني، يكپارچه برپاي خاستند.
خدا را شكر كه علما و فضلاي ما اين قدر حساس هستند و به كوچكترين انحرافي پاسخ نشان مي دهند.
اين كشور تا زماني كه از موهبت وجود اين علما و فضلا برخوردار است و تا هنگامي كه چنين رسانه ملي دارد، هرگز گزند نخواهد ديد.
اما عكس. مگر مي توان عكس امام امت را پاره كرد؟
مگر مي توان به وجود نازنين آقا كمترين توهيني را تحمل كرد؟ مگر مي توان ناظر بود كه چنين انحراف عظيمي رخ دهد و ساكت ماند؟
براي پاك كردن اين لكه ننگ و پليد بايد كاري كرد كارستان، اين ماجرا فقط يك راه دارد، راهي كه استاد مصباح آن را در سخنراني هاي پيش از خطبه هاي نماز جمعه تبيين فرموده اند: غلظت و خشونت در برابر دشمنان و معاندان حكومت اسلامي.
بايد ميزان تجاوزها و كتك زدنها و زندانها و اعدامها را افزايش داد، تا به آنجا كه فقط و فقط ياران امام بمانند و همه خس و خاشاك منهدم و نابود شوند.
بايد همه مدارس را به نيروهاي حوزوي سپرد، بايد در دانشگاهها را بست و همه ي مخالفان را بايد به كهريزك اعزام كرد. كهريزك را بايد باز گشايي كرد، چون معاندان و مغرضان، لياقت رحم و شفقت رهبر معزز را ندارند. بايد همه بسيجي ها را به باتوم و گاز فلفل مجهز كزد و ... و بايد خون اين نااهلان را مباح دانست و خونشان را بايد هدر داد.

كجا بودند علما و فضلا آن روزهايي كه به مردان و پسران اين مملكت تجاوز مي شد؟
كجا بودند و كجا هستند علماي كفن پوش هنگامي كه ماهها حقوق كارگران پرداخت نمي شد و نمي شود؟
كجا بودند آن وقتي كه به سر و صورت زن و مرد و دختر و پسر با باتوم مي كوبيدند؟
كجا بودند هنگامي كه آقايان دريوزگي روسيه و چين را مي كردند؟

لابد علما و فضلا در آن هنگامه هاي خطير در پي حفظ نظام بودند كه به فرموده امام زمانشان، اوجب واجبات است.

عجب نباشد اگر روزي بيايد كه همين مردم كوچه و خيابان، اين علما و فضلا را زير خاك و گچ همين حوزه علميه، زنده بگور كنند.

دائما اين سخن امام صادق در ذهنم مرور مي شود كه فرمودند (قريب به مضمون) حركت ها و انقلابهاي اجتماعي خود را به نام دين محمد و آل محمد انجام ندهيد كه هر گاه چنين كنيد، غم و دردي بر غمها و دردهاي ما افزوده ايد.

تكرار

حوالي سالهاي 1968، به گمانم پيش از نهضت دانشجويي فرانسه و خروش پاريس، شاه ايران راهي سفر اروپا مي شود.
در تمام طول سفر، گروههاي مخالف دانشجويي موي دماغ وي مي شدند و هر جا كه گروه ايراني آنجا بود، دانش جويان چپ گرا تظاهرات داشتند. هم در آلمان غربي و هم در فرانسه. پادشاه ايران و همراهانش در آن سفر به هيچ برنامه بازديدي سر وقت نرسيدند و هميشه با تاخيرهاي فراوان و در برخي مواقع تا چند ساعت معطل جوانهاي سرخ انديش مي شدند تا بتوانند راه خود را به مقصد از ميان تظاهرات و اعتراض باز كنند و به پيش بروند.
در همان روزها و در همان صحنه هاي اعتراض و تظاهرات، جوانكي آلماني كه در صف معترضان بوده به ضرب گلوله پليس به قتل مي رسد و در آن روزگار همين موضوع دليل آشكار ديگري مي شود بر پليد بودن شاه ايران و امپرياليست بودن وي. نهضت فكري ضد امپرياليستي چپ از اين موضوع دستاويز ويژه اي مي سازد و داستان ادامه مي يابد و خروش جوانان پاريسي و ....
اما اكنون با گذشت حدود 40 سال از آن تاريخ، اسناد رسمي منتشر شده رسمي دولت آلمان شرقي و غربي اين موضوع را فاش ساخته كه ضارب و قاتل آن دانشجوي چپ گرا، پليسي از آلمان غربي بوده كه در آن هنگام با پليس مخفي و مخوف آلمان شرقي همكاري داشته و در واقع ار عوامل آنها بوده. شليك به سمت دانشجوهاي چپگرا هم برنامه اي از پيش طراحي شده بوده براي تقويت جبهه چپ و متحد كردن آنها و ...

اين روزها در ايران بر سر پاره كردن عكس آقاي خميني بلوا و آشوبي است. اين نمونه را حتما ببينيد.

حكومتيان به آنچه آرزويش را داشتند رسيدند و بهترين بهانه برايشان مهياست. هرچند شايد هرگز چهل سال بعد، سند و مدركي پيدا نشود، اما آن كس كه عكس آقاي خميني را پاره كرده، چه به عمد و چه به سهو، آن كاري را كرده كه براي حكومت بهترين بهانه سركوب است.
بايد در انتظار روزهاي بسيار سخت تر بود.
اما ترديد ندارم كه سير حكومت ولايت مطلقه رو به زوال است.

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

تسليم


ديكتاتور جلوي هر چيزي را بتواند بگيرد، نمي تواند از چرخش چرخهاي مهيب و خرد كننده زمان بگريزد.

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

آفرين

آفرين بر نظام ولايت مطلقه فقيه استكبار ستيز.
عين متن خبر به نقل قول از خبرگزاري فرانسه:
فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی، ژنرال دیوید پتروآس، امروز یکشنبه گفت که محمود احمدی نژاد و دیگر رهبران ایران بهترین مأموران آمریکا در کل منطقه هستند. فرماندۀ نیروهای آمریکایی در خاورمیانه و آسیای مرکزی در توضیح سخنش افزود که رهبران ایران با نگرانی هایی که در نزد کشورهای همسایه شان برمی انگیزند بهترین مأموران استخدام فرماندهی کل نیروهای نظامی آمریکا هستند که در حال حاضر سرگرم توسعۀ همکاری ها و ایجاد ائتلاف های جدید در کل منطقه هستند.
ژنرال دیوید پتروآس گفته است که رهبران ایران نگرانی های بسیاری برای کشورهای سواحل باختری خلیج فارس به وجود آورده اند. او تأکید کرده است که در سال های گذشته شاهد تلاش های کنونی ایران در آموزش و تسلیح و نیز پشتیبانی مالی از گروه های افراطی در عراق، غزه، لبنان و تا حدودی حتا در غرب افغانستان نبودیم و همین تلاش ها، از نظر دیوید پتروآس، نقش چشمگیری در جذب بیشتر کشورهای منطقه از سوی آمریکا داشته است. فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه در بخش دیگری از سخنانش نسبت به قابلیت ایران در ساختن ده مرکز جدید غنی کنندۀ اورانیوم ابراز تردید کرده است.

۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

تقاضا براي اشد مجازات

من اعتراض دارم.
من اعتراض دارم.
مگر حضرت امام نفرموده اند كه "حفظ نظام از اوجب واجبات است"؟
مگر از قديم نگفته اند كه "ترحم بر پلنگ تيز دندان، ظلم است بر گوسفندان"؟

اين آدمهايي كه به اعتراف خودشان در صدد انقلاب مخملي بوده اند آيا مستحق اين همه رافت و عطوفت نظام عدل اسلامي هستند؟ (به پي نوشت رجوع كنيد لطفا)
نه! هرگز نه!
آيا آنها را بايد اين گونه محاكمه كرد؟ آيا خود نگفتند كه نقشه نابودي و حذف خيمه انقلاب را دارند؟؟ آيا اعتراف نكردند كه خيانت كرده اند؟ جزاي خيانت فقط و فقط مرگ است و بس.
بنابراين من از مسوولين دستگاه عدل اسلامي تقاضا دارم، بدون كمترين توجهي به فشار معاندان و مستكبران، تمام اين معترفان به خيانت و تمام اين دشمنان ولايت مطلقه فقيه را به سزاي اعمال و افكار پليد و ننگين شان برساند و كمترين شفقتي نيز در اين باره روا ندارد.

الاحقر
يكي از گوسفندان

پي نوشت:
بهزاد نبوی: ۶ سال حبس تعزیری
احمد زیدآبادی: ۶ سال حبس تعزیری، ۵ سال تبعید به گناباد، محرومیت دائمی از فعالیت سیاسی و اجتماعی
محمدعلی ابطحی: ۶ سال حبس تعزیری
سعید حجاریان: ۵ سال حبس تعلیقی
محمد عطریانفر: ۶ سال حبس تعزیری
سعید لیلاز: ۹ سال حبس تعزیری
علی تاجرنیا: ۶ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق
سعید شریعتی: ۷ سال حبس تعزیری
عبدالله مومنی: ۸ سال حبس تعزیری
شهاب طباطبایی: ۵ سال حبس تعزیری
کامبیز نوروزی: ۲ سال حبس تعزیری و ۷۶ ضربه شلاق
هنگامه شهیدی: ۶ سال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری (معاندان نظام و آنهايي كه سيستم قضايي را دائما متهم مي كنند، كافي است به اين حكم نگاه كنند تا خود به خود پشيمان شوند، دقت در تعداد روزهاي حكم براي هر وجدان بيداري كافي است)
شاهپور کاظمی: یک سال حبس تعزیری
هدایت‌الله آقایی: ۵ سال حبس تعزیری
مسعود باستانی: ۶ سال حبس تعزیری
کیان تاج‌بخش: ۱۵ سال حبس تعزیری
حسین رسام: ۴ سال حبس تعزیری
عاطفه نبوی: ۴ سال حبس تعزیری
روشنک سیاسی: تبرئه
حسام سلامت: ۴ سال حبس تعزیری
علی بهزادیان‌نژاد: ۶ سال حبس تعزیری
علی‌رضا عاشوری: ۶ سال حبس تعزیری
امید لواسانی: ۶ سال حبس تعزیری

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

مرد كجاست؟

نوشته مسيح علي نژاد خطاب به ابطحي و سپس پاسخ ابطحي را در اينجا ببينيد.
مي خواستم درباره ابطحي و اعترافاتش قبل از اينها بنويسم، اما دندان روي جگر گذاشتم و تا امروز صبر كردم.

در يك جمله: "كار هر بز نيست خرمن كوفتن، گاو نر مي خواهد و مرد كهن"

آقاي ابطحي مثال همون بز است كه كارش، كار خرمن دنياي سياست نيست. با وبلاگ نويسي و چهار تا حرف شيك كه نمي توان در دنياي پر تلاطم سياست كار كرد.
مرد عالم فكر و سياست، ماندلاست، كسي كه سالها در بدترين شرايط زنداني باشد و بازهم همان حرف خودش را بزند و مانند كوه استقامت داشته باشد، نه امثال ابطحي و عطريانفر.

تقريبا دو ماه پيش از يكي از دوستان كه در ايران است و پيگر ماجراها، پرسيدم كه آيا از زنداني هاي آزاد شده خبري دارد كه چرا اين اعترافات را بازگو كرده اند؟ آيا آنها درباره شكنجه حرفي زده اند؟ آيا از مواد روانگردان سخني گفته اند و ...؟ (يادمان باشد كه چقدر درباره كاهش وزن ابطحي تحليل خوانديم و شنيديم و از حالت چشم هاي سرخ شده و خمارش و ...). خبر خاصي نداشت. من مي خواهم بگويم كه خبر خاص در همان نوشته و پاسخ ابطحي است.
جوانان بي اسم و رسم در خيابانها ماندند و زخمي و كشته شدند، آفرين به غيرتشان، اما آقايان چنان بزدل و ترسو هستند كه هر چه ديكتاتور از آنها خواست را بر زبان جاري كردند.
بهتر بود ابطحي و دوستان، از همان اول فقط به كار وبلاگ نويسي مي چسبيدند و با احساسات ملتي بازي نمي كردند.

ابطحي و امثالهم بايد تلاش كنند تا صدمي از غيرت مردم كوچه و بازار را داشته باشند كه با درد و بدبختي، زندگي مي كنند و ... زندگي مي كنند.