۱۳۹۶ دی ۲۶, سه‌شنبه

مارترلوترکینگ

امروز روز گرامی داشت مارتین لوتر کینگ بود، انسانی بزرگ با تاثیری ژرف در تاریخ سیاه و تاریک انسانها.

این سخن او را بسیار دوست دارم:


اگر آدمیان معنی همین یک حرف او را می فهمیدند، این همه فقر و خشونت و تبعیض و تباهی و ظلم در کار نبود. 
افسوس که انسان فقط خود را می بیند و به فکر منفعت خود است، در حالیکه "خودی" وجود ندارد، هرگز وجود نداشته. هر چه هست همان اجتماع درهم تنیده ی بسیار پیچیده است که همه را در برگرفته. 
در این روزهای آشوب و بلوا که دنیا در دست احمقان و ابلهان و از خودراضیان گرفتار شده، بیش از هرچیز محتاج وجود این انسانهای عاقل و اهل فکر و عمل هستیم.  


۱۳۹۶ دی ۱۱, دوشنبه

دوباره آشوب

ایران دوباره ناآرام است، شش روز می شود که جرقه ای از زیر خروارها خاکستر بیرون جهیده است. حدود ده روز قبل بود که به همسرم گفتم که شورش و آشوب در میان طبقات محروم در راه است. غیب هم نگفته بودم. هر روز تیتر اغلب روزنامه ها را می خوانم. بخصوص کیهان لعنتی و شرق سیّاس در فهرست هر روزه ام هستند. آشکار بود که خبری در راه است.

مردم ایران فقر و فلاکت و فشار را تحمل می کنند، اما نسبت به ولخرجی دولتی حساس هستند، همانطور که دودمان پهلوی را بخاطر بلندپروازی های بی ریشه ی فرح و جشن های سلطنتی برباد دادند. ماجرایی که این روزها پیش آمده نه ربطی به جنبش دانشجویی دارد، نه ربطی به موسوی و خاتمی و رفسنجانی . نه از جنس اصلاح طلبی است، نه از جنس اصولگرایی ولایی ...

نوک کوه یخی آنجا آشکار شد که پرداخت های میلیاردی و ماجرای املاک نجومی در دستگاه های حکومتی به مدد شبکه های اجتماعی آشکار شد و کسی هم نتوانست جلوی انتشار خبرها را بگیرد در حالیکه هزاران کارمند و کارگر ماه ها منتظر حقوق اندک خود بودند.
آتش سوزی پلاسکو و زلزله کرمانشاه هم بی کفایتی مطلق سیستم حکومتی را هویدا کرد و کینه مردم را عمیق تر. 
نویسندگان روزنامه های ارزشی و سخنرانان مذهبی و کانال های تلگرامی مذهبی و ضدمذهب و سلطنت طلب و مجاهد و ... هم آتش بیار معرکه بودند. کیهان و اعوان و انصارش گمان داشتند که می توانند با تخریب دولت روحانی خودشان را اثبات کنند و به روزهای دولت آرزوهایشان، دور اول ا.ن.، باز گردند. نوشته ها و تیترهای درشت شان را بخوانید. سخنرانانی از قبیل رحیم پور ازغدی هم چنان در تلویزیون ملی می تاختند که گمان می بردم که انگارخواهان انقلابی دوباره هستند. 
داستان ها و تحلیل های تلگرامی هم دست به دست می شد و می شود: اختلاس پشت اختلاس، فساد همه جانبه، خدمات رضاشاه کبیر، داستانهای عجیب و غریب از پیشرفت کشورهای عرب سوسمارخوار قدیم که در این چهار دهه چه پیشرفت ها کرده اند و ما از قافله عقب مانده ایم و ... و البته داستان همیشگی فلسطین و لبنان و سوریه و یمن و ... و البته آن موجود زشت و پلشت و پلیدی هم که نظر رهبر نظام به او نزدیک تر بود هم داخل ماجرا شده بود و پشت سرهم سند و مدرک از حرامخواری برادران لاریجانی رو می کرد و از سیستم حاکم می نالید و ...  

همه اینها دست به هم دادند تا گوشه ای از آتش زیر خاکستر بیرون بزند. مردم عادی بدون هیچ رهبری به خیابانها ریخته اند و آشوب می کنند. کسی هم نیست که درد آنها را بفهمد. چه، آنکه سه دهه ساکن کوچه های پاستور است خود را در لایه لایه های ضخیم امنیتی پیچیده و آن کسی هم که رییس جمهور است، ملّایی است بس دغلباز و حلیه گر و سیّاس که دست خالی از دهات سمنان و سرخه آمده و اکنون مالک عمارتی است خوش نشین در ولنجک تهران. کسی هم نیست از او بپرسد که چگونه با حقوق دولتی مالک چنان ملکی شده است. 
آنچه اصولگرایان و اصلاح طلبان رسمی می گویند هم حرف مفتی است برای ساکت کردن طبقات محروم و پراکنده کردن آنها و ادامه دادن بازی تثبیت شده ی این سالها. بعد از آرام شدن خیابانها، روزگار همان روزگار سابق خواهد بود.