۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

بصیرت

اون روز دور نیست که احمدی نژاد و دارودسته توخیابونهای واشنگتن و لندن و پاریس دوره بیفتن که اصلا از اول ما اپوزیسیون بودیم. یک جماعت ابله و کم حافظه و بدبخت هم براشون هورا بکشن.

۱۳۹۱ اسفند ۷, دوشنبه

جان بولتون و دیگر نئوکان‌های آمریکا آنچه را کشته بودند، درو کردند

جمله آخر این متن طولانی نشان دهنده همه داستان پرماجرایی است که این گونه کشور را فلج کرده است.

۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

رتبه یک یا دو اقتصاد جهانی


این اولین بار نیست که از این حرف های غلوّ آمیز می گویند و آخرین بارشان هم نخواهد بود.
اصولا این جماعت از روز اولی که بر مسند قدرت تکیه زدند، نه 8 سال قبل که 35 سال قبل، همه امور را به مسخره گرفتند، هیچ اصل عقلی و عرفی را قبول نداشتند، اصلا انقلابی بودن یعنی همین. هر کسی هم که آمد و کمی دعوت به آرامش کرد و خواست که عقلایی کار کند را متهم کردن به ضدیت با اصول مترقی انقلاب و لیبرال بودن و اشرافی بودن و ... این آقا هم فعلا نمونه ی برسریر قدرتی است که "همه" امور را به چنان گندی کشیده که خود انقلابییون هم دیگر طاقت شان طاق شده است. باید منتظر بود و دید که گزینه بعدی نزدیک به نظر نظرکرده خداوند کیست. 

آیا این آدم می داند که چه می گوید؟ یا فقط برای خالی نبودن عریضه و پر کردن دقایق این مهملات را می فرماید؟
اصلا مردم چه باید بکنند با این حرف ها؟ واقعا تا کی باید اسیر این جفنگیات باشیم؟ اقتصاد اول-دوم؟؟؟؟ مردک  اصلا می فهمی چه می گویی؟ همین اقتصاد نفتی رتبه 17 را حفظ کن، رتبه 1-2 پیش کش.

مسابقه مهمل گویی سالهاست که آغاز شده.

۱۳۹۱ اسفند ۴, جمعه

آزادی مطلق

داستان آزادی 2 درجه ای و 360 درجه ای را به یاد دارید؟
این روزها پس لرزه های آزادی 360 درجه ای آنقدر اذیتم می کند که دستم به نوشتن هیچ جمله ای نمی رود. 
یکی زنگ می زند، یکی ایمیل میزند، یکی پیغام و پسغام می دهد که: آسته برو، آسته بیا که گربه شاخت نزنه.
همه محبت دارند، ممنون از همه.
حاکمان بی شرافت همین را می خواهند: ارعاب همه، سکوت همه، ترسیدن همه. الحق و الانصاف در این "یک" مورد هم خوب عمل کرده اند، از برادران سرخ شمالی خود خوب درس گرفته اند، بلاخره در دانشگاههای آنها سالهای "تبعید" شان را گذرانده اند.

۱۳۹۱ بهمن ۳۰, دوشنبه

فیس بوک تعطیل!


از فیس بوک بیرون زدم، احساس کردم که دارم بیمار می شوم. 
یکی از رفقا پستی گذاشته بود درباره ی یک آمارگیری تحقیقی - دانشگاهی. موضوع پرسش ها سنجش "فعالیت" واقعی و مجازی درباب مسایل اجتماعی-سیساسی بود. 
دیدم که پاسخ خودم و اکثریت دوستانم بی ارزش تر از آنی بود که باید می بود. یعنی در برابر ظلم و بی عدالتی و ... فقط نشسته ایم و لینک به اشتراک گذاشته ایم و ... بحث کرده ایم و ... بی آنکه بدانیم که چه؟ نتیجه؟ 

از طرفی دیدم که محیطی که برای خودم ساخته بودم، انباشته از بار منفی بود. باری که همه ی این سالها ذهنم را مختل کرده و دستم را از هر کار مفیدی دور ساخته. من اگر می توانم، باید کاری کنم. این همه خبر بد فقط مرا از درون تخریب می کند. این هم دلیل دوم.

اما خارج شدن از محیط فیس بوک، دامنه اطلاعاتم را کوچک خواهد کرد. در آن محیط دوستانی هم بودند و هستند که مطالب مفید به اشتراک می گذارند، باید راه دیگری برای یافتن آنها پیدا کنم. شاید محیط جی پلاس کمی بهتر باشد.


۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

اصول همیشگی

پایت را اگر کج بگذاری، چوبش را می خوری،
خیانت کنی، نتیجه اش را سریعتر از آنی که تصور می کنی، به چشم می بینی،
بد کنی، بد می بینی، تردید مکن.

۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

دیوار برلین


اینها بخشی از دیوار برلین هستند، 
نوشته ها جالب هستند:
Step by step
ACT UP
...

۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

این جهان کوه است و فعل ما ندا

مدتی بود که تلاش می کردم مطالب سیاسی کمتر بخوانم و کمتر برای آنها وقت و اعصابم را هدر دهم. اصولا هیچ وقت به قصد "سیاست" ننوشته بودم، همیشه قصد تذکر و تکرار پند تاریخ بود.

حقیقتا کجاست گوش پندشنو و دل عبرت بین؟ مرتضوی که با گوشه ی چشمی روزنامه ها را می بست و آدمها را با جسم سخت به سرای باقی می فرستاد و در کهریزک و ... جولانها می داد، در کمتر از چند سال به این حال و روز افتاد. آنهایی که در سراهای محکم و استوار نشسته اند و در گرداگرد خویش محافظ گماشته اند به چه خیالاتی مشغولند؟

ورق برگشته، بازی روزگار برای آنها دیگر عافیتی ندارد. ریزش بهمن شروع شده، هرقدر هم که تند بدوند، زیر خروارها بدنامی و ذلت مدفون خواهند بود.