۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

داعش کجاست

داعش کجاست؟
همین جا. در اعتقادات احمقانه و بیمارگونه مذهبی. هر روز هم قوی تر و کریه تر می شود. اشتباه محض است اگر گمان کنیم که داعش در سوریه و عراق حبس شده است و معدودی طرفداران سنی تندرو آن را ساخته اند.
تفکر داعشی همه جای جهان اسلام نکبت گرفته هست: از عربستان وهابی گرفته تا قم شیعی و خیابان جام جم. 

چند روز گذشته برنامه ای از تلویزیون ملی پخش شد که در آن شیخی به همراه همسر و دخترش که هر دو روبنده بر صورت دارند و نوزادی در بغل گرفته اند به اظهار فضل می پردازند. از محمد و فاطمه زهرا می گویند و دوران قبل اسلام و اشعه ای که از چشم مرد بیرون می آید و باعث پیری زنان می شود و برای آن هم مستندات دارند و نماز شب و ...
دقت کنید: حضور " روبنده" در تلویزیون جمهوری اسلامی یعنی تبلیغ درباره آن. مجری برنامه هم جرات بحث درباره آن ندارد و اصولا شاید سواد آن را نداشته باشد و یا شاید انگیزه آن را نداشته باشد. فقط همین قدر می دانیم که او فردی امین "نظام" است که تریبون در دست اوست و او کسی است که از آدمها سوال می کند و .... شیخ هم از شهر رقه سوریه و موصل عراق نیامده، او از قم شیعی است. اما مانند همان داعشی هاست. هیچ فرقی هم با آنها ندارد. مغز زن و بچه اش را شستشو داده. داعش یعنی همین. 

کم کم باید اقرار کنم که اگر کسی در ایران یا هر جای دیگر دنیا مسلمان بماند و خدا و پیامبری را قبول داشته باشد باید دیوانه باشد. دیوانگی است مسلمان ماندن با این روانی ها. 
خدا عاقت همه ما را ختم به خیر کند.


راستی چرا ما نمی توانیم مثل آدم زندگی کنیم؟ چرا نمی توانیم متعادل لباس بپوشیم؟ چرا این همه این موضوع "سکسوالیته" در دین مبین اسلام مهم است. اشعه دیگر چیست؟ خجالت دارد بخدا. 


برای من داستان حجاب از نوع آخوندی و مدل جمهوری اسلامی و سنتی آن روزی تمام شد که فهمیدم ویتامین D بدن مادر محجبه ام صفر است. 
راستی لحن دختر خانم را در فیلم خوب و با دقت گوش کنید، افسردگی از آن می بارد. راستی سطح ویتامین "د" بدن ایشان است؟


۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

نمایشگاه خط نستعلیق

شنبه این هفته تمام کار و زندگی را تعطیل کردم و به نمایشگاه خط نستعلیق در یکی از موزه های اسمیتسونین رفتم.
نمایشگاه عالی و جمع و جوری بود، تعداد دست نوشته ها کم بود اما همگی از بهترین ها بودند و اغلب هم بسیار قدیمی. یکی از جالب ترین ها نمونه ای بود از دوران مغول ها (که البته نستعلیق نبود).

یکی از بهترین نوشته ها سیاه مشق میرعماد بود که در توضیحات کنار آن چند کلمه بسیار برایم جالب بود: Chaotic & Surreal

متاسفانه و شاید هم خوشبختانه عکاسی ممنوع بود بنابراین تمام حواس روی خود آثار جمع بود. ظاهرا آنقدر موضوع برایم جدی بود که بعد چند دقیق یکی از نگهبانان سراغم آمد و از من پرسید که این نوشته ها چه هستند وچه معنی دارند و این خط پیچیده چیست؟ 

راستش این سوال را در این روزها بارها شنیده ام و بارها تلاش کرده ام که یکی دو از شعرها را ترجمه کنم. اما مگر می شود؟ شعر و ادبیات ما آنقدر استعاری است که آموختنش عمری می خواهد و فهمیدن هر بیت آن داستانی است. 

سر در نمایشگاه هم کاشی کاری بی نظیری بود که از آن عکسی گرفته ام.



عکس های زیر از وب سایت نمایشگاه است.






۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

غوره نشده، مویزیم

یکی دو روز گذشته فیلم کوتاهی منتشر شد از ملاقات آقای خامنه ای  با جمعی از هنرمندان مورد تایید "نظام". رفیق مان رضا امیرخانی هم حضور پررنگی داشتند و در صف مقدم بودند.
بماند که فضا مثل همیشه فضای تملق بود و فروتنی ها و دست به سینه شدن های سخیف.

جناب رهبر در پاسخ احوال پرسی ها چند بیت شعر خواندند و در آخر هم از جمع هنرمندان، نویسندگان و شاعران و فیلم سازان پرسیدند که این شعر متعلق به که بود؟
هنرمندان و نامداران هنر فاخر ولایی هم مثل بز اخوش ایشان را نگاه کردند و کسی پاسخ را نمی دانست، بعد هم جناب رهبر با همان زیرکی و روش همیشگی اثبات خود، اول گفتند مثلا مولوی؟ کلّه ها تکانی خورد، بعد ایشان گفت که نه! پروین اعتصامی. بعد هم به روال معمول، بنای مقایسه را شروع کردند و درباب فروغ و پروین یکی دو جمله ای اضافه کردند.

کاری به فروغ و پروین و ... ندارم. حرف من این است که هنرمندان و فیلم سازان و شاعران ما بی مایه هستند. چه از نوع حکومتی، چه ضد آن.

پروین و مولوی و حافظ و سعدی و فردوسی ناخوانده، مسمّط و غزل و قصیده و مثنوی می گویند، داستان می نویسند و فیلم تولید می کنند.
مذهبی ها هم قرآن و انجیل و تورات و نهج ناخوانده، دم از فهمیدن رمز و راز فلان و بهمان آیه و حدیث می زنند و در "من لایحضره الفقیه" بدنبال کیمیای خود هستند و ...

خلاصه اینکه غوره نشده، خود را مویز می دانیم. 

اما آن کسی که اهل کار است، می داند که باید سالها راه برود و کتاب بخواند و تلاش کند تا بفهمد، تا آنگاه بتواند تولید نابی داشته باشد.

پی نوشت: سعادت داشته ام و در زندگی ام یکی از آن ادیبان واقعی را دیده ام. سالهای سال از دامغان می آمد و می رفت و در کتابخانه ملی بود تا یک "کتاب" نوشت درباره "یک" بیت از "یک" غزل حافظ. امثال او نه در جلسات دیدار با رهبر هستند نه در شوهای سخیف تلویزیونهای نظام و ضد نظام. آنها را باید کشف کرد. کشف کردن آنها سخت است و دشوار.


۱۳۹۳ شهریور ۱۹, چهارشنبه

اینجا چه هست/نیست که آنجا نیست/هست؟

فیلم های اروپایی قابل مقایسه با داستانهای هالیووی نیستند.
دیشب فیلم BARBARA را دیدم. عالی بود. داستان زن پزشکی در یک ناحیه نیمه شهری-روستایی در آلمان شرقی در سال 1980.
داستان نفرت زن از سیستم حاکم و تلاش مداوم برای فرار از آن و البته تحت نظر بودن همیشگی و بازرسی های مداوم و ... 

واقعا چه انگیزه ای است که باعث می شود آدمها از آن سیستم ها نفرت داشته باشند و دائم به فکر فرار باشند؟ در غرب چه خبر است که آدمها از هر قماشی می خواهند به آنجا بروند؟ چه مذهبی، چه بی دین، چه زن، چه مرد. و البته در هر سطح حکومتی. دختر عمو استالین و پسر خروشچف رهبر شوروی در امریکا زندگی کرده و می کنند. از پسران و دختران حکومتیان ایران که در آمریکا و کانادا و بریتانیا زندگی می کنند که مثال فراوان است.
اگر خامنه ای و ... هم دستشان برسد بچه ها را می فرستند (شاید هم فرستاده باشند)، خودشان هم می آیند.

این چه انگیزه ای است که من شش سال دوری مادر و پدرم را تحمل می کنم؟ 

واقعا اینجا چه هست/نیست که آنجا نیست/هست؟  

۱۳۹۳ شهریور ۱۱, سه‌شنبه

مصطفی تقلبی

آقا مهدی چمران را که به یاد دارید؟ همان کسی که سایه ی تقلبی مصطفی است و تلاش می کند همه چیزش را مثل او کند، از ریش گرفته تا صدا و حرکات و ... اصلا در این سالها او شده است صدای دکتر مصطفی چمران اصلی. به جای او دعا می خواند و بجایش نیایش می کند و ... و مردم هم که از مصطفی خوب شنیده اند، عادت کرده اند که آقا مهدی را در قامت مصطفی ببینند. برای همین هم آقا مهدی همیشه رای می آورد و مورد اعتماد مردم است. اعتمادی در سایه برادر بزرگتر که معلوم نیست اگر امروز زنده بود در کجا بود و موضع اش چه بود.
بگذریم،
این آقای چمران تقلبی چنان ضرری به ملت زده است که تا قیام قیامت هم اگر بدود و حلیت بطلبد، اصلاح نخواهد شد، اگر همه مردم دنیا هم او را حلال کنند من یکی نخواهم کرد. ایشان بود که احمدی نژاد را به شورای شهر تهران و بعد هم به تهران و بعد هم به کل ایران ارزانی داشت. 
مبارک باد که ایشان امروز مجددا به ریاست شورای شهر تهران انتخاب شدند. ان شاء الله تحفه بعدی ایشان مشابه احمدی نژاد نباشد.