۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

عمواستالین چطور هستن؟

فعلا این یوتیوب را داشته باشیم تا بعد درباره اش بیشتر بدانیم.

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

نطفه سیاه

نمی دانم که باید این چیزها را اینجا بنویسم یا نه،
...
بعضی آدمها، بعضی کارها و بعضی امور هستند که نطفه شان عجین شده و آمیخته با بدبختی و دردسر است، انگار که نفرین شده هستند، سیاه هستند، هر جا می روند بدبختی و مرض با خودشان می آورند، از دست شان خلاصی در کار نیست. نمی دانم شاید خرافی شده ام، اما حقیقتا به این موضوع اعتقاد دارم. نمونه های تاریخی فراوانی هم برایش دارم، شاید یکی از بهترین هایش ابوسفیان و معاویه و نسل شان باشند که مسیر تاریخ را تغییر دادند و زهر و تلخی را در کام ملیونها نفر ریختند، از این آدمها زیاد هستند ... جنگ ها و بدبختی ها و ...
...
سه نسل "همه ی ما" سیاه بخت شده اند، نمی دانم که در آینده چند نسل این سیاهی را لمس خواهند کرد. انگار که چادر ظلمانی و کثیفی بر سراسر آن خاک کشیده اند. داشته های اغلب مردم بیشتر شده، اما لبخندها و محبت ها هر روز کمتر و کمتر. سرآغاز داستان کجا بود؟ نطفه سیاه و پلید در رحم کدام زن بسته شد که نتیجه اش چنین مکافاتی بود؟ 

من به تاوان یقین دارم، می دانم که می آید و سهمگین می آید، می دانم که خشم مادرها و پدرها، دیوارها و دیوارکوب ها را نابود می کند، من به تاوان خون ناحق، به تاوان گریه کودک، به تاوان غرور نابود شده پدرها، به تاوان به خاک نشستن جوانها، به تاوان دلهای شکسته، به تاوان غم غربت برادرها و خواهرها ایمان دارم.
نمی دانم چرا "آن" نفرین روزگار نصیب ما شد، نمی دانم تاوان چه بود، حقیقتا نمی دانم، اما هر چه بود تاوانش آنقدر سنگین بود که همه ما را با خود نابود خواهد کرد، مگر آنکه ...


۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

وکیل من

هر روزی که از عمرم سپری می شود، معنی تک تک کلمات و تک ثانیه ها برایم مهم تر می شود. کلماتی که در گذشته از آنها ساده می گذشتم، این روزها برایم مهم تر شده اند.
...

"فاتخذه وکیلا" برایم معجونی جنون آور شده. 

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

غوغا

یک زمانی آدم بی ادب اما پرشور و حرارتی پیدا شد و در قم غوغایی راه انداخت، به بزرگترین ومحترم ترین مرجع وقت توهین می کرد و هیچ احدی جلودارش نبود، از بین آیت الله های زمانه فقط روح ا... موسوی خمینی بود که طرفدارش بود، همان کسی که از سوی مرجع اعلم روزگار بایکوت شده بود. این داستان به هر دلیلی ادامه یافت، گرچه آن مسلمان بی ادب اعدام شد، اما "نهضت" ادامه داشت، این روزها هنوز هم قدرت و زور بازوی آن جریان زیاد است، ادب و حیا و وقار هم که ندارند، همه را هم از مشی خودشان ترسانیده اند، فعلا یکه زن بهادر هستند، تا ببینیم که دست روزگار با آنها چه می کند،
اگر اعصابی بود و وقت اضافی برای تلف کردن، این حکایت مفصل را گوش کنید و این عکس ها را هم نگاهی بیندازید.

۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

بچرخ تا بچرخیم

از این موجود نفرتی تاریخی دارم، بیچاره یقین دارد که چون شاگرد اول دانشگاه شیراز بوده، از همه باهوشتر و زرنگتر است. اما در سخنرانی هایش حرفهایی می زند که نمونه کامل بلاهت و حماقت است، بلاهت و حماقتی که برای تاریخ نگاران بسی غنیمت است. واقعیت هایی را می گوید که هیچ مصلحت اندیش دیگری در جمهوری اسلامی آنها را به زبان نمی آورد.
بمانیم و ببینیم که فرد دوم انقلابی مملکت چه آرزوهایی در سر دارد و برایش چه آرزوهایی تدارک دیده اند. 

۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

رونویسی تاریخ

نه در شرایط شعب ابیطالب هستم،
نه در شرایط بدر و خیبریم،
نه در شرایط احد،

نه تو علی هستی،
نه آنهایی که در برابر تو هستند طلحه و زیبر هستند.
نه اینجا صحرای تف دیده عربستان و کوفه است، 
و نه ...
اینجا و اکنون دنیای ماست، ایران / غرب / اسراییل / اعراب، زمستان سال نود


...
تاریخ برای یافتن دلایل و پروسه هاست نه برای رونویسی بچه گانه. این چه داستانی است که مد روز شده است؟ هر کسی واقعه ای را به یاد می آورد و مورد خودش را در آن قالب می ریزد. آدمهای تاریخ خوانده و مذهبی باید کاری کنند.