۱۴۰۱ مهر ۲۶, سه‌شنبه

مزدوران ضحاک

دختران و زنان ایران به پا خواسته اند و مزدوران ضحاک هم می زنند و در بند می کشند. دیکتاتور قصد شنیدن ندارد و ساز خود را می زند. دم دروغین اش دین و دینداری است، اما همه حرفش دروغ است. خود را برتر از همه می داند و یقین دارد که همه باید فرمانبردارش باشند. در و دیوار شهر پر شده است از مرگ بر خامنه ای ... اما گوش شنوایی نیست.

در اردبیل دختران را به زور مجبور به اجرای سرود کثیف سلام فرمانده  کرده بودند، دخترکان مقاومت می کنند، مزدوران جلاد بر سر دختران میریزند و می زنند. دخترکی کشته میشود. علمای اسلام خفقان مرگ گرفته اند. همان بیشرفهایی که برای رقیه و زینب و فاطمه کل کشور را ماهها در عزا سیاه می کنند. این جماعت نه دین دارد، نه شرف دارد، نه انسان است. در یک کلمه بیشرف متعصبی است که تا زورش برسد ظلم میکند.

دو روز قبل زندان اوین به آتش کشیده شد و هنوز آمار کشته ها معلوم نیست. این حکومت همان است که با آتش سینما رکس آبادان بر سر کار آمد. کار اینها کشتن و آتش زدن است. خیری در آنها برای مردم نیست.

اما مشاده دیگر: این بار بر خلاف سال 96 و 98 که طبقه محروم و فقیر در خیابان بودند، اثری از آنها نیست. کجا هستند؟ جواب من  ساده است: حکومت جور آنها را مزدور کرده است. این همه گارد و لباس شخصی بیرحم از کجا آمده اند؟ به نظرم جماعت چوب و چماق بدست و لباس شخصی ها همان ها هستند.






۱۴۰۱ مهر ۱۰, یکشنبه

چرایی

یکم: حضرت شان فرمودند که برای بقای نظلم اسلامی حتی می توان امام زمان را هم فدا کرد. این را ببینید.


دوم: یک نوشته ای بود از مهدی تدینی (اگر اشتباه نکنم) درباره یک حادثه تاریخی جالب. میدانیم که مرحوم آیت الله طالقانی چه روحیه مسالمت جویی داشتند و با چه سعه صدری با موافق و مخالف برخورد می کردند. اولین امام جمعه تهران هم ایشان بودند. یکی از رسوم نمازجمعه هم دردست داشتن سلاح است. ظاهرا وقتی ایشان برای بار اول سلاح در دست میگیرند،  لحن و محتوی سخن شان برخلاف همیشه تند و تیز میشود و کلمات و عباراتی میگویند که مسبوق به سابقه نبوده.


سوم: سالها قبل همکاری داشتم که از رفقای فارغ التحصیل سال بالایی دبیرستان خودمان بود، مهندس شاکری. بلاهایی در زندگی دیده بود و ذات کثیف جماعت حکومتی را در زندان دیده بود. یک نکته بامزه ای می گفت. می گفت اینها که خودشان را در مراسم عزاداری چنین می زنند و خونین و مالین می کنند، ببین اگر قرار باشد دیگری را بزنند چه می کنند.


سه بند فوق را نوشتم که مرتب از خودم نپرسم که چرا اینها جوانان وطن را به خاک و خون کشیده اند.