۱۴۰۲ آبان ۱۳, شنبه

هفت اکتبر - روز شروع واقعه

سه روزدیگر میشود یک ماه. یک ماه پرخون و پردرد. هفت اکتبر بود که شبه نظامیان حماس در یک حمله غافلگیرانه از مرزهای غزه عبور کردند و بیش از هزار و چهارصد اسراییلی را کشتند و بیش از دویست نفر را به گروگان گرفتند. 

پاسخ اسراییل از همان روز اول خشن و بی رحمانه بود، مانند همیشه. تا امروز نزدیک ده هزار نفر در غزه کشته شده اند و بیش از نیمی از خانه های آن باریکه به تلی از خاک مبدل شده است.

فعالان صلح دنبال آتش بس هستند و آرم کردن اوضاع. اما اسراییل و نتانیاهو کوتاه نمی آیند. برای نتانیاهو، آرام شدن اوضاع معادل مرگ سیاسی اوست. برای ارتش و سیستم اطلاعاتی اسراییل هم آغاز بازخواست های داخلی و بی اعتباری بیشتر. به همین دلیل فعلا چشم اندازی برای آرامش نیست.

و تف به این زندگی نکبت که ما اینجا در خانه هایمان آرام و آسوده در حال تحلیل حال مردم آنجا هستیم و در همین چند دقیقه که این ارجیف را مینویسیم، لااقل یک کودک به قتل رسیده. 

امروزهم حسن نصرالله از مخفیگاهش سخنرانی کرد. لب کلام این بود که ای اسراییل به ما کاری نداشته باش، ما هم به تو کاری نداریم. این هم داستان مقاومت حزب الله.

آنچه هست این است که این جنگ خونین برای همه طرف های درگیر منفعت محض است،  فقط مادران و کودکان غزه بهای آن را می دهند. همین. رهبرایران بهترین دلیل را یافته است برای ادامه دادن به فضای امنیتی و اتلاف منابع انسانی و مادی برای ساخت تسلیحات، اسراییل از گاوشیرده امریکایی بیشتر می دوشد، حزب الله به تجارت مواد مخدر ادامه میدهد. سنای امریکا قانون فوری تامین مالی و کمک نظامی به اسراییل و اوکراین را تصویب می کند و صاحبان صنایع نظامی خربار خربار پول به جیب می زنند و ... همه هم به هم فحش می دهند. 

ای بیچاره مردم فلسطین که سالهاست وجه المصالحه  قدرتهای اقتصادی و نظامی شده اند. ای بیچاره مادران و کودکان و مردان و زنان اسیر در غزه و ... و

و خداوند همچنان از آن بالا نگاه می کند. واقعا نگاه می کند؟