۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه

اسفنج

بیست سال قبل زمانی که سال اول دانشگاه را تمام کرده بودم، در اولین تابستان دانشگاه، کتاب جنگ و صلح را خواندم. کتابی است کم نظیر که خواندش از واجبات است. 
تولستوی مثال عالی درباره ارتش پیروز فرانسه و جامعه شکست خورده روسیه می گوید. او جامعه روسیه را تشبیه به اسفنجی می کند که تمام قدرت ارتش پیروز را می مکد و آن را از درون خالی می کند. فرانسه پیروز است، اما در واقع به قیمت نابودی خودش بر روسیه پیروز شده است.

داستان امریکا در خاورمیانه شاید بی شباهت با مثل تولستوی درباب فرانسه و روسیه نباشد. امریکا پیروز میدان جنگ بود. اما خاورمیانه توان امریکا را مکیده است. امریکای امروز نمی داند که چه باید بکند.
دو شب قبل یک افغان-امریکایی که در نیویورک متولد شده است، چهل و نه نفر را در یک گی کلاب به رگبار می بندد و می کشد، پنجاه و سه نفر را هم زخمی می کند. 
جشن و پایکوبی ترامپ و جمهوریخواهان است. هیلاری کلینتون هم حرف های تکراری خودش را می زند. 
عامه مردم کم سواد امریکا تهییج شده اند. فکر می کنند با بمب افکن های غول پیکر خودشان می توانند مشکل را حل کنند. غافل از آنکه مشکل خود آنها هستند که آمدند و تمام منطقه را به آشوب کشیدند. 
نه با رفتن شان مشکل حل می شود (آنچه اوباما چند سال قبل فکر می کرد که راه حل است)، نه با ماندن شان مشکل کمتر می شود. گره ای که آنها در منطقه زده اند، به این زودی ها و به این آسانی ها حل نمی شود.

اسفنج خاورمیانه تا توان امریکا را نفرساید سیراب نمی شود.








۱۳۹۵ خرداد ۲۱, جمعه

هیولا: ... و آنگاه خود را نیز فرو می بلعد

"مراتب و معیارها"

مراتب و معیارهای انسانی را به کناری نِه 
آن سیم شرافت و انسانیت را از لحن بینداز 
و گوش فرادار که چه اصوات ناموزونی خواهی شنید 
در این حال، هر چیزْ خود را در قدرت خلاصه می کند 
و قدرت به اراده بدل می شود 
و اراده به اشتها و شهوتِ بی انتها میل می کند 
و شهوت گرگی است جهانگیر 
که وقتی چنین مجهز به دو سلاح قدرت و اراده گردید 
بی گمان جهان را لقمۀ خود می کند 
و آنگاه خود را نیز فرو می بلعد.

ویلیام شکسپیر 


Take but degree away, untune that string,
And, hark, what discord follows! each thing meets
In mere oppugnancy: the bounded waters
Should lift their bosoms higher than the shores
And make a sop of all this solid globe:
Strength should be lord of imbecility,
And the rude son should strike his father dead:
Force should be right; or rather, right and wrong,
Between whose endless jar justice resides,
Should lose their names, and so should justice too.
Then every thing includes itself in power,
Power into will, will into appetite;
And appetite, an universal wolf,
So doubly seconded with will and power,
Must make perforce an universal prey,
And last eat up himself.

William Shakespeare 


این قطعه از بدایع حکمت شکسپیر است که سرنوشت تاریخ را در صورت میل کردن به ابتذال و فساد به زیباترین و منطقی ترین وجه رقم زده است وقتی معیارهای اخلاقی و انسانی از لحن افتاد و هر سیمی برای خود نواخت و هرکس تنها در سودای خود بود طبیعتاً همه به دنبال کسب مال و قدرت می روند و هر کس با هرکس رقیب و دشمن می گردد و قدرتها به اراده ها و اراده ها به شهوات بدل می شود و انسانها چون گرگ یکدیگر را می درند و در پایان خود را نیز نابود خواهند کرد. این است خلاصۀ کتاب "سقوط غرب" اثر اشپنگلر آلمانی که در سال ١٩١٧ به طبع رسید و این است علت سقوط امپراتوری روم و این خواهد بود سرنوشت ما اگر معیارها را چنین از لحن بیندازیم. 

برگرفته از کتاب "در قلمرو زرین" شعر از ویلیام شکسپیر ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای


پی نوشت: 
چندین سال قبل حسین الهی قمشه ای، که خداوند حفظش کند، سخنرانی کوتاهی داشتند درباب هیولای Corporation ها. امروز که این ترجمه از ایشان دیدم باز هم یاد ان سخنرانی افتادم. 
اگر در امریکا زندگی کنید و نسبت به اطراف خود حساس باشید و اخبار اقتصادی را دنبال کنید، خواهید دید که هیولای شرکت های بزرگ به جان همه افتاده، تا جایی که آنها نهایتا خود را هم خواهند خورد و تا نابودی همه چیز، از حرکت خود باز نخواهند ایستاد.