۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

بذر

هر کارمان همانند بذری است که می کاریم. 
پیوسته می کاریم و پیوسته برداشت می کنیم آنچه قبلا کاشته ایم را.

۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

بهار

امیدوارم که فضل و رحمت خداوندی سراسر وجودمان را فراگیرد،
از مغاک خاک برآییم و "زنده" شویم.
شاد باشیم و شاد کنیم،
بذر مهر و صفا بکاریم و خرمن های دوستی مان پربرکت باشند،
تندرست و آرام باشیم،
روزگارمان را بسازیم،
با نام او. 
















پی نوشت:
ظاهرا پرچم رسمی سرزمین ایران ترکیبی مشابه این سه رنگ بوده، نمادی از رنگ لاله های ایرانی.

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو // من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی

کمی هم هنر و زیبایی، 
ای کاش هر روزمان زیبایی بود و هنر.


بود آیا که خرامان ز درم بازآیی
 گره از کار فروبسته‌ی ما بگشایی

نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی
 گذری کن که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
من به جان آمدم اینک تو چرا می‌نایی

بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب
به که بینم که تویی چشم مرا بینایی

پیش ازین گر دگری در دل من می‌گنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی

جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید
وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی

گفتی از لب بدهم کام عراقی روزی
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی

۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

درباره آزادی (1)

حد و مرز آزادی کجاست؟ 
اگر اکثریت جامعه مسلمان باشند، حد و مرز آزادی کجاست؟
قوانین شرع چه جایگاهی دارند؟ و ...
جامعه ما سالهاست که با این پرسشها روبروست و لااقل از زمانه ی مشروطه، شاه کلید فهم بسیاری از وقایع در برخورد نظرات مختلف در این باب است. 
پاسخ دادن به این سوال بستگی به نوع تجربه ها و محیط آدمها دارد. جوابها دامنه وسیعی دارند و اصولا جمعی توافق در این موضوع شاید هیچ گاه حاصل نشود، بخصوص وقتی که رنگ دین و مذهب شدید و چشمگیر باشد.
لزوما هم پاسخ آدمهای مذهبی یکسان نیست، همانطور که پاسخ آدمهای نامقید به دین هم در این باره یکسان نیست.
پاسخ یک فرد به این پرسش هم شاید تابع جایگاهش باشد، قبل از مسئولیت و یا در حین مسئولیت اجتماعی.
فشار اجتماعی هم داستانی است بسیار مهم. 
بخاطر همه این پیچیدگی ها نوشتن در این باره سخت است، بسیار سخت، اما دوست دارم نظرم را بگویم تا اگر نقدی هست بدانم و نظرم را اصلاح کنم.
شریعتی یکبار به موضوعی اشاره کرد که می خواهم از آن استفاده کنم، او گفته بود که اروپایی ها اول هزار صغری و کبری می کنند و آخر صحبت شان اصل مطلب را می گویند، اما آمریکایی ها اول اصل موضوع را می گویند و بعد برای آن دلیل می آوردند. من می خواهم از روش امریکایی استفاده کنم، اول سخن آخرش را بگویم و بعد بروم سراغ دلایلم.
...
آزادی حد و مرز شرعی ندارد.