۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

گل زعفران


دیروز داشتم مسیر خانه تا دانشگاه را قدم زنان طی می کردم. یک لحظه ایستادم، باورم نمی شد، جلوی یک خانه خالی از سکنه و فقط جلوی همان خانه گلهای زعفران با آن رنگ بی نظیرشان سر از خاک برآورده بودند.

برایم عجیب بود و زیبا.

بهار می آید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر