۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

آمريكا

بلاخره پس از سالها تونستم ساعتی پینگ پنگ بازی کنم، در کجا؟ در UD. تمام خاطرات مدرسه راهنمایی و دبیرستان در ذهنم زنده شد. یاد روزهای اول مدرسه راهنمایی افتادم که راکت قرمز چوبی داشتم و حاضر نشدم اون رو برای چند دقیقه به بچه های سال بالایی قرض بدم و ...

افسوس خوردم از سالهایی که در شریف خراب شده در به در دنبال جایی بودم که چند دقیقه بازی کنم. اما حیف که در شریف این جور کارها مورد تمسخر بود و حتی دانشجو از داشتن WC هم محروم بود چه رسد به داشتن امکانات ورزشی.

اما بعد ...

 در این چند روز که کم کم به ماه نزدیک می شود چند شهر بزرگ را دیده ام، فیلادلفیا و واشنگتن. از فیلادلفیا خوشم نیامد ، خیلی تاریک بود و به نظر نا امن می آمد. جرات نکردیم که از ماشین پیاده شویم تا برای شام به رستوران برویم.

واشنگتن هم جاهای شیک و پیک داشت اما فقط در بخش NW  آن می شد قدم زد، به قول دوستان قدیمی اینجایی، سه بخش دیگه نا امن و پر از فقر و سیاه است. الله اعلم!

خلاصه اینکه آمریکا دیدنی است. شهرهای دانشجویی و کوچک رو دوست دارم. اما از شهرهای بزرگ که پر از فقر و سیاه و سیاهی است متنفرم.

آمریکا رو باید تجربه کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر