۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

فشار ... مخالفت

کارهای این دنیا خیلی جالبه.

داستان مکالمه امروزم با هم اتاقیهای تونسی و ایتالیایی ام جالب و آموزنده بود.

مهدی؛ دانشجوی دکتری مکانیک از تونس!

داستان از احمدی نژاد شروع شد و به رفتار حکومت ها رسید و ... دوست ایتالیایی (جووانی) هم وارد معرکه شد و اینجا بود که عجیب ترین بخش مکالمه رخ داد.

جووانی آرزو کرد که ای کاش می توانست سفارت آمریکا در رم را آتش بزند!

جووانی می گفت که از سیاست های آمریکا در ایتالیا متنفر است و ...

احساس کردم که چقدر حکومتی های ما آدم های بی شعوری هستند، میلیاردها تومان به زور خرج بچه های ایرانی و سیستم امور تربیتی و ... کردند اما نتیجه اینکه اکنون  کعبه آمال ایرانی ها آمریکاست، اما در مهد غرب؛ ایتالیا؛ مردم تحصیل کرده از امریکایی ها و سیاست هایشان متنفر هستند!

ای کاش حکومت ما در بطن بطن بطن خود راستگو بود و اینقدر سیاست بازی نمی کرد. آن وقت بود که دیگر این همه شعار نمی داد و به کار اصلی خود می پرداخت و اتفاقا در آن شرایط به جوابهای مطلوبش به روشی بهتر و با کیفیت بالاتری می رسید.

مهدی هم از تونس می گفت، مشترکا به این نقطه رسیدیم که چقدر رفتار حکموتهای دو کشور شبیه است با این تفاوت که هر کدام در یک سوی افراط و تفریط هستند، برای مثال مهدی می گفت که در تونس حجاب ممنوع است! اما زنان تونسی به هر کلکی بلاخره یک چیزی روی سرشان می گذارند. من هم گفتم که در ایران فعلی بی حجابی ممنوع است اما بلاخره زنان ما هم به هر کلکی شده آنچه روی سرشان است را عقبتر و عقب تر می کشند و ...

مهدی می گفت که در تونس حکومت کاملا ضد دین است و مردم مخالف حکومت، من هم گفتم که در ایران هم ظاهر حکومت بسیار دینی است و مردم هم مخالف حکومت.

داستان تونس و ایران در یک منفی یک و یا 3.1415926 رادیان تفاوت دارد!

خلاصه اینکه داستان جهان سوم همه جا یک شکل است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر