۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

شطرنج بازي ايراني هاست؟؟!!!

در ايران چه خبر است؟
امروز اعلام مي شود كه ا.ن. وزير اطلاعات را عزل كرده است. بعد خبر مي رسد كه وزير فرهنگ (؟) را هم عزل كرده، بعد خبر مي رسد كه م. چي توز انگشت هاي خود را به كار انداخته و شمرده، يك دو سه چهار و .... و ديده كه اوضاع خرابه و كابينه از حد نصاب افتاده، به همين دليل بي خيال عزل معشوقه كيهاني اش مي شود و در دل مي گويد كه بعد از تنفيذ، چپه ات مي كنم مرتيكه.
مرتيكه كيهاني هم نامردي نمي كند و استعفا مي دهد و مي گويد كه چي توزك جاي سفت شاشيدي. من هم از فردا در محل كارم حاضر نمي شوم، اما اگر در حد عدد به وجود من احتياج داري كه گند كابينه ساقط شده ات خيلي در نيايد، باشه من فعلا مي مانم، فقط و فقط براي اجراي اوامر رهبر و براي ولايت و خلاصه از اين جفنگيات. اينجا را بخوانيد.
و بماند كه گفته مي شود كه ا.ن. قصد عزل دو نفر ديگر را هم داشته (لنكراني بهداشت و سعيدي كيا مسكن) كه به علت همان داستان حد نصاب فعلا بي خيال شده اما كينه را در سينه تنگ و كثيفش نگه داشته است.

در ايران چه خبراست؟
بعضي وقتها فكر مي كردم كه يك شطرنج باز ماهر پشت ماجرا نشسته و مهره ها را جابجا مي كند، مثل آن بازي معروف كاسپاروف با آن ابركامپيوتر كه در اواخر بازي، كاسپاروف با نزديك به 30 حركت در حاليكه هر دو حريف دو سه مهره بيشتر ندارند كامپيوتر را مات مي كند. بازي جالب و ديدني است، چون من كه هر چه فكر مي كردم سر در نمي آوردم كه قصد كاسپاروف چيست، تا اينكه در حركتهاي آخر كمي فهميدم كه داستان چه بوده.
اما يقين دارم كه در ايران از اين خبرها نيست. اوضاع كاملا خرتوخر است. به معني دقيق كلمه. خر توي خر.

يك خري را در مسند رياست جمهوري نشانده اند و خودشان هم نمي دانند كه به كجا شكر به اندازه كافي سفارش دهند تا جوش جان كنند و ا.ن. هم حسابي به سيم آخر زده است.
در اين هر كسي هم ساز خودش را مي زند. اينجا رو گوش كنيد.
من خودم يك وقتي فكر مي كردم كه اين ماجراها بخشي از يك حركت كلي و هدفمند است. بله هدفي وجود دارد و آن كسب و قبضه كامل قدرت است اما روش؟؟؟؟!!!! شوخي مي كنيد.
روش همان سيستم خودماني است. بزن و در برو. يك حرف مفتي بزن، ماليات كه نداره. با يكي در بيفت، يكي رو كله كن، يكي رو اينقدر بزن تا هر چي مي خواهي بگويد، اما اي كاش مي دانستند كه چه را مي خواهند از دهان كتك خورده ها بشنوند.

خلاصه اينكه اگر به دنبال سيستم و آن دست نامرئي هستيم كه همه را جابجا ميكند و در حال بازي است، اشتباه كرده ايم.
داستان هردمبيلي تر از آن است فكرش را مي كنيم.
موجودي روان پريش را تصور كنيد كه دلش همه چيز مي خواهد، از راي بيست و چهار ميليوني گرفته كه بيشتر از خاتمي باشد، مثل بچه هاي ابتدايي كه دستشان را بالا مي گيرند كه ببينند كدام يك قد بلند تر هستند، تا اتم و موشك و سلول بنيادي و مقاله و اورانيوم غني شده و داروي ضد سرطان و .... كمي هم بيشتر از بقيه تا به امروز پول و زور و بي حيايي داشته.
چند نفري هم جلوي اون بچه ميمون زشت پررو ايستاده اند و به او گفته اند كه بالاي چشمت ابروست. نتيجه را مي توانيد تصور كنيد؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر