۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

منافق شكنجه گر

محسن روح الاميني را هم منافقين كشتند. شك نكنيد.
شايد هم همان هايي كه حضرت آيت ا.. العظمي خامنه اي كبير دامة بركاته و عز جلاله و طول العمره، جانشين بر حق خميني، در سخنراني اش در مورد حمله به كوي دانشگاه به آنها اشاره كرد، او را شكنجه كرده باشند و سپس براي بد نامي سپاهيان و بسيجيان و دولت مهرورز، او را كشته باشند. هماه هايي كه لباس بسيج و سپاه را به تن مي كنند و در كشور آلت دست مزدوران شناخته شده هستند.

خدايا مي خواهم فرياد بزنم. فرياد.
داد بزنم. اشك بريزم.
چه بر سر خواهران و برادران ما مي آورند اين قوم سفاك. خواهر و برادري كه لااقل انسان است و هم نوع.
كه البته، هم نوع آن كثافت شكنجه گر نيست. كثافت هايي كه سالهاست در پي عقده گشايي هستند. سگ هاي باغ سلطان كه هوس گوشت كرده اند. سگهاي گرسنه باغ تيره و تار سلطان كينه.
سگ ها ول شده اند. سگ ها هار شده اند. سگ ها، له له زنان زبان برآورده اند و مي خواهند پاره پاره كنند.

اما مطمئن باشيد كه آنها همان منافقاني هستند كه از شهرك اشرف عراق كنترل مي شوند. مطمئن باشيد. همانهايي كه توسط مسعودي كه سالهاست ديده نشده كنترل مي شوند. آنهايي كه مريم، رييس جمهور پادگان اشرف آنها را آموزش داده كه چگونه در بين جمعيت باشند و در موقع مناسب به سر و سينه مردم تير بزنند و بعد هم مثل دود در آسمان مخفي شوند. كار آنهاست.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر