۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

كشتي

امان از مذهبي كه با آن مردم را دو شقه كرده اند. هنوز بخش عظيمي از مردم مي ترسند كه نكند اگر با حكومت مخالفت كنند، با "ولايت" مخالفت كرده باشند، ولايت علي بن ابيطالب !! و اين ترديد هر روز بيشتر و بيشتر از سوي راديو و تلويزيون به مردم القا مي شود.
هنر تبليغات چي ها، بزرگ كردن و خلق همين نكته است تا بتوانند آن عده كه به دين اعتقاد دارند را همچنان در مشت خود نگه دارند و آنها را به هر شكلي كه بخواهند بازي دهند.

و اين داستان عجيب معركه اي است. چون اساسا اكثريت دين داران جامعه ما، بيشتر از افراد ثقه، اطلاعات و اخبار و عقايد خود را مي گيرند. (البته اينكه چه كسي ثقه است و با چه مكانيزمي ثقه بودن براي افراد ثابت مي شود، حكايتي است طولاني كه بايد به آن پرداخت)، حال تصور كنيد كه كافي است تا حكومت، افراد ثقه را كنترل نمايد و يا بهتر و زيركانه تر اينكه خودش آنها را منصوب و معرفي كند.

ما قدرت پنهان و عظيم منبر و جلسات مذهبي را دست كم گرفته ايم. كافي است فلان خطيب و يا فلان خانم جلسه اي بگويد كه فلاني خوب است و فلاني بد است. به همين آرامي و به همين سادگي.
و البته فراموش نكنيم كه سالهات كه حاكميت براي در دست گرفتن اين گونه جماعات تلاش مي كند و ابدا حاضر نيست كنترل خود بر آنها را از دست بدهد.

و چقدر سخت است وطيفه ما. كه اگر دين داريم با افراد اين گونه جماعات با زبان دينشان حرف بزنيم و واقعيت را نشان دهيم و اگر به دين هم بي اعتقاديم، زباني پيدا كنبم كه آنها لحظه اي و دقايقي به حرف و سخن مان گوش دهند.
مشكل اينجاست كه حاكميت، خود را مساوي ولايت و كشتي نجات جا زده است. هر دين داري هم مايل است كه در كشتي نجات وارد شود و از جا ماندن در تلاطم آبها و غرق شدن مي ترسد.
پس بدانيم كه گفتگو با اين جماعت كار سختي است. چون اول بايد راضي شوند كه اين كشتي (اگر اصولا آن چه هست، لايق نام كشتي باشد)، آن كشتي نجات و هدايت نيست و رسيدن به اين نقطه، كار دشواري است.
آنهايي كه به كشتي نجات بودن نظام معتقد هستند، از عاقبت خود "مي ترسند" و اين همان نقطه حساسي است كه تبليغات چي ها روي آن دست گذاشته اند.
براي خلاصي از فشار روي اين نقطه بايد فكر كنيم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر