۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

آموزش

گيرم كه امشب خوابيديم و فردا خبر شديم كه آقاي احمدي نژاد و آقاي خامنه اي و ... همه و همه شان دود شده اند و اثري ازشان نيست.
يا فرض كنيد كه امشب در خبرها اعلام شود كه رهبر صداي اعتراض را شنيده اند و انتخابات را باطل اعلام كرده اند و احمدي نژاد را عزل كرده اند و موسوي شده است رييس جمهور.

خوب، بعدش چي؟
چه مي خواهيم بكنيم؟
برنامه چيست؟
به كدام سو خواهيم رفت؟
كدام آدمها بر سر كار خواهند آمد؟

راي گيري خواهيم كرد؟ دموكراسي؟ ليبرال و آزاد خواهيم بود؟
فرض كنيم كه چنين شود. آيا همه مشكل حل شده؟

اگر مردم در انتخاباتي كه كاملا آزادانه برگزار مي شود، به يك "احمدي نژاديسم" ديگر راي دادند چه؟
آيا اين اتفاق بعيد است؟

نه والله.

چرا بعيد باشد؟
من يقين دارم كه احمدي نژاد نه يك فرد، كه نماينده احمدي نژاديسم است، كه فعلا در ديد ما ناخوش آيند است.
آيا نه اينكه او هم پايگاه اجتماعي دارد؟
لو فرض احمدي نژاد و همه آنهايي كه ما مي شناسيم دود شوند و به آسمان بروند، با نحله فكري آنها چه خواهيم كرد؟

آيا به قدر كافي در تربيت خودمان و آدمها كوشيده ايم تا بار ديگر در دام كج نهادي پا نگذارند و پا نگذلريم؟

"آموزش" اين گوهر فراموش شده و مغفول در ايران!
چه كسي و چه كساني برخواهند خواست براي تعليم و تعلم؟
آنهايي كه امروز ماحصل كارشان در ايران را درو مي كنند، بيست سي سالي است به عده اي آموزش داده اند و البته اشتباهشان، كه تعدادي جوان داد مخالف سرداده اند، اين بوده كه آموزششان را فراگيرتر نكرده بودند. (بماند كه با طرح جديد وزارت آموزش و پرورش براي عقد قرارداد با حوزه علميه قم براي مديريت مدارس كشور، به فكر حل مشكلشان افتاده اند.)

اما ما براي آموزش چه برنامه داريم؟ آيا اصولا پا در اين وادي سخت و دشوار مي نهيم؟
قرار است چه چيزي بياموزيم و چه بياموزانيم ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر