۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

نامزد هسته ای

فیلم تبلیغی آقای جلیلی را دیدم و افسوس خوردم،

هزار بار گفته ام و خود هم خسته شده ام از این تکرار که غرب ما را بازی داده است، آمدن جلیلی یعنی فرو رفتن بیشتر و بیشتر در این باتلاق فرسایش و مرگ تدریجی،
افسوس خوردم که چرا مذاکره کننده ی ارشد ما این همه تک بعدی است، اصلا انگار نه انگار که برای ریاست جمهوری تلاش می کند، یعنی جایگاهی دربرگیرنده ی همه ی امور اجرایی کشور.

جلیلی فقط به یک موضوع می اندیشد: داستان هسته ای و "مقاومت"،

آقای باقری؛ معاونش؛ هم چنان از دانش هسته ای و دانشگاه ها و صنعت هسته ای و ... صحبت می کند که انگار اکنون همه ی "دانشمندان" ما مشغول جلوبردن مرزهای دانش هسته ای هستند و همه ی اهل صنعت ما هم مشغول کار در زمینه های هسته ای و همه ی مردم ما نان هسته می خورند و همه دارو های ما هسته ای است و سوخت خودروهایمان هسته ای است و ...

چنان از داستان هسته ای می گویند که انگار کل مملکت بر مدار هسته ای می گردد و هیچ امر دیگری در کشور وجود ندارد، 

گیریم که تمام داستانی که درباره دغل کاری اروپاییان می گویند، درست باشد، پس نقش دیگر امور چیست؟ 

آموزش و پرورش،
تولید، کار و کارگران، بیکاری،
زنان،
اقتصاد،
کشاورزی،
آب، محیط زیست،
معدن،
ارتباطات،
دانشگاهها،
نیروهای نظامی، 
امنیت،
اعتیاد،
ورزش،
اخلاق،
بهداشت و درمان،
روابط خارجی،
واردات، صادرات و ...

آقای جلیلی و امثالهم بهترین موهبت برای غرب هستند، آدمهای مشکوک به همه ی عالم و آدم که یک دندگی و لجالت و تصلّب فکر و عمل آنها بزرگترین و بدترین صدمات را به ما زده است. آدمهایی که خود را در غالب یک "دیندار" موظف به وظیفه می بینند و برای همه ی اعمالشان هم فلسفه دینی یافته اند، 
افسوس که این بار هم با جعل تقّدس می خواهند همان کاری را کنند که 4 و 8 سال قبل کردند.
نمی دانم که سرنوشت ما چه خواهد بود، اما آمدن جلیلی فقط به یک راه ختم می شود: راه مستحکم تر شدن "مطلقه" ی ولایت، راه اتلاف بیشتر و بیشتر منابع مادی و انسانی، راه فرسایش روان و اعصاب همه ی ایرانی ها، راه استبداد آراسته و پنهان شده در دین، راه و منش بی کفایت بودن و ... و "هیچ" گاه از این مسیر هسته ای شکافته نخواهد شد و به اندازه روشن کردن چراغی، انرژی هسته ای تولید نخواهد شد، بمب را نمی دانم.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر