۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

سهم الارث

هزار هزار بار شاهد بوده ام که هرگاه صحبت از فقر در ایران شده، عکسی در فیس بوک منتشر شده یا بحث و گفتگوی دوستان و خانواده بوده، بلافاصله کسی گفته یا کامنتی نوشته که : "ما روی گنج خوابیده ایم، دولت ها و حکومت ها دزد و بی کفایت هستند و ..."
شاید شما هم شنیده باشید و شاید هم گوینده و نویسنده این عقیده باشید.
...
از این  جمله مبتذل تر وجود ندارد و در بهترین حالت هم نتیجه ای جز "احمدی نژادیسم" در پی ندارد. فکری که توجهش به "زیرزمین" کشور است، نفت و مس و گاز و ...
توقع اش هم سهم گرفتن از همان گنجی است که میراث دارش شده!
این فکر را در بین هر گروهی و هر طبقه ای می توان دید، از بی سواد و کم سواد گرفته تا استاد مدعی استادی و بی  پول و سرمایه دار و طاغوتی و حزب اللهی و پیر و جوان و زن و مرد.
انگار بیماری مسری بوده که مرز نداشته، همه ذهن ها را آلوده. همه متوقع آن "گنجینه" افسانه ای هستند. همه منتظر هستند تا اثر گنجینه را در زندگی خودشان و "فقرا" ببینند.
این بیماری و توهم را هم شاه و هم خمینی  دامن زدند و احمدی نژاد هم کسی بود که از دامن پلید همین فکر رای جمع کرد و کارش به اینجا کشید. 
بنابر این عقیده مخرب، دولت و حکومت خوب و کارامد کسی است که پمپاژ قوی تری از زیرزمین به روی زمین یرقرار کند و "سهم" هر کسی را بیشتر و بیشتر کند، 
چقدر داستان یارانه ها ریشه در این فکر ابلهانه دارد؟ مقصر احمدی نژاد است؟ یا او فقط پاسخ طبیعی سیستم بوده به این رویای تاریخی توده ها؟
تا این فکر هست و تا این توهم هست، خبری از کار و تولید و ... نخواهد بود. همه مواجب بگیر حکومت خواهند بود، چه آنها که میلیاردی درآمد دارند، چه آنهایی که به نان شب محتاج، چه در داخل کشور چه در خارجه که با سیمی نامرئی به داخل وصل هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر