۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

اضمحلال

این روزها دائما اخبار ناگواری از وضع اقتصاد داخل ایران می شنوم و به چشم می بینم.

روزی روزگاری در شرکتی مهندسی کار می کردم که خوشنام بود و انصافا توانایی مهندسی خوبی در امور نیروگاهی داشت، مدیران خوشنامی داشت و "تنها" شرکت خصوصی در ایران بود که دانش فنی ساخت بخش مهمی از نیروگاه ها را در اختیار داشت. یک شرکت نیمه دولتی هم بود و هنوز هم هست که توانایی نصف و نیمه ای در همان تخصص داشت. 
چندین پروژه موفق هم توسط شرکت ما انجام شده بود که هیچ کدام نقص فنی جدی نداشتند و همگی در حال کار در بزرگترین نیروگاه های مملکت هستند، اما شرکت رقیب وضعش چنین نبود و اشتباهات وحشتناکی داشت که نمونه اش در یکی از نیروگاه های بزرگ کشور خود را نشان داد.



امروز خبر دار شدم که بخش نیروگاهی شرکت منحل شده. یعنی سرمایه ای که در دو دهه با تلاش جمع شده بود، به باد فنا رفت. سرمایه علمی-فنی که می توانست برای کشور سالانه میلیاردها سود داشته باشد. تجربه ای که ماحصل چندین دهه کار مدیران و مهندسان بود. همه از بین رفت.

فرض کنید که بخت یار مملکت باشد و یکی دو سال دیگر ورق برگردد و نوسازی و بازسازی کشور آغاز شود، دیگر مگر می توان آن توان بالفعل خاموش شده را به این سادگی ها بازگرداند؟
یا باید دست به دامان خارجی ها شد و یا کلا همه چیز را فراموش کرد و کار را به نابلد سپرد تا دوباره افتضاح نیروگاه سیکل ترکیبی اراک تکرار شود.
وقتی که مدیریت منابع کشور به دست سفلگان و حقیرانی می افتد که همه امورشان بر بی سوادی است، نتیجه بهتر از این نخواهد بود. سرمایه هایی از بین می رود که اصلا و ابدا آن بالا دستی های سفله نمی دانند که چه بودند و چه ارزشی داشتند.
احمقان و ابلهان گمان می کنند که می توان با "دستور حضرت والا" همه کاری کرد. هرگز.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر