۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

بازهم این مردک پست

مترونوم مغزم دائما می زند، چه در بیداری و چه در خواب. نه بیداری مفیدی مانده، نه خواب راحتی.
شکل نکبت و نحس اش دائما روبروی چشمم است، مگر می شود کار کرد؟ مقاله خواند؟ مقاله نوشت؟
این کابوس چندین ساله هر بار با دیدنش تشدید می شود. امروزم را خراب کرد، همانند بسیاری از روزهای دیگرم. 
او تنها یک دروغگو نیست، او منافقی است که آنچه می اندیشد و برایش طرح دارد، با آنچه انجام می دهد، با آتچه درباره اش حرف می زند، زمین تا آسمان با هم فرق دارند. او خودش هم به پلیدی فکر و عملش پی برده، اما همانند دلقک گرفتار شده می خواهد با لفاظی، خودش و سیستم اش را نجات دهد. 
از این مصاحبه های تهوع آور خسته شده ام. از فکر فقر، بیکاری، گرفتاری مردم، نادانی، جهل، دین، خرافه، اعتیاد، کینه های طبقاتی و ... درمانده شده ام. نه می توانم کاری کنم، نه می توانم ذهنم را منحرف کنم از آنچه که رخ می دهد.
...
بار کج به منرل نمی رسد. به محض اینکه روسای جمهور ایران در معرض پرسش قرار می گیرند، آنچنان در لفاظی های بی سروته گرفتار می شوند که خودشان هم عصبی و روانی می شوند. 
مردک منتصب! اگر راهی که می روی و خودت و رهبرت و ... به آن ایمان دارید، محکم و قاطعانه بایست و اعلام کن. بازی با کلمات تا کی؟

۱ نظر:

  1. دروغگویی و نفاق اربابها میشود جهالت و حقارت توده ها. اما اعصاب پریشان ت را مرهم زمان بگذار

    پاسخحذف