۱۳۹۱ شهریور ۲۸, سه‌شنبه

هیولا

وقتی هیولای سانسور، دروغ، تبهکاری، باندبازی و ایدئولوژیگری افراطی به راه می افتد، هیچ کس از آن در امان نیست، رهبران و سران جریان هم هرقدر چابک دست و حرفه ای باشند، دیر یا زود قربانی جریانی خواهند شد که خود به آن دامن می زده اند.

این هیولای سرکش و دیوانه همه چیز را می بلعد و حیاتش درگرو متاستاز سرطانی اش است. تاریخ فراوان این داستان را دیده، اما افسوس که رهبران خود را بی زوال می پندارند و خود را تافته ای جدا بافته می پندارند.

داستان انقلاب ایرانی و ایرانی انقلابی هم بی تردید جدای این سنت تاریخ نیست. گزارش زیر نشان می دهد که رهبر زبردست انقلاب خود چگونه اسیر دام خودنهاده شده است.


۱ نظر:

  1. با احترام به نظر شما این دانشجو این زرها را زده برای تطهیر رهبر. اگر هم آقا انتقاد کرده دروغ گفته. خودش و بیتش با هم دارن مملکت رو به فنا می دهند. نشانه اش همان تسخیر سفارت است. همان روزها کاملا از طرف دستگاه حکومت (بخوان ایادی رهبر) به به و چه جه می کردند وقتی انگلیس قطع رابطه کرد و فهمیدند جای سفت شاشیدن به غلط کردن افتادن. فراموش نکن که خود همین رهبر اسم تنها کشوری را که برد بعد از انتخابات "انگلیس خبیث" بود. پس کاملا با دستور ریختند اونجا

    پاسخحذف