۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

شکست نمایی

اگر شطرنج بازی کرده باشید، آنچه می نویسم را قطعا تجربه کرده اید.
دو بازیکن، با مهره های مساوی شروع می کنند. در آغاز بازی همه چیز برابر بنظر می آید. اما اگر یکی از طرفین ضعیف تر باشد اتفاق جالبی رخ می دهد، کم کم مهره از دست می دهد، سردرگم می شود، اصلا نمی داند که چه کار کند، "هیچ" طرح و برنامه ای ندارد، تا آنجا که ناگهان احساس می کند که همه چیز را باخته، بازی از دستش درآمده و نابود شده.
طرف مقابل که قوی تر است بازی را دست می گیرد، مهره های طرف ضعیف را می زند، و ناگهان از جایی که اصلا نشان نمی داده، بر سر مهره شاه می ریزد و بازی را می برد.

اگر به روال بازی شطرنج نگاه کنیم، در اغلب موارد یک روال صعودی و نمایی از بدبختی طرف ضعیف می بینیم، در برخی موارد هم آنقدر فاصله دو طرف زیاد است که کار به اینجاها نمی رسد، همان ابتدای بازی شاه زندانی مهره های خودی می شود (ناپلئونی را که به یاد دارید؟)
.....

داستان مملکت ما در برابر غرب هم شبیه شطرنجی است به مراتب سخت تر. چه اینکه ابتدای بازی اصلا معلوم نیست که کجای تاریخ است، مهره ها یکسان نیست، بازیگران دائم تغییر می کنند، غرب "دانش" بازی دارد، اما فقط "نفت" بازی در دست "ما"ست که با آن هم نمی دانیم چه کنیم.
دست غرب از مهره های فعال پر است و طرف ایرانی هم دست از عربده کشان و لات ها و ... دارد، اما حیف که مهره شطرنج صدای عربده را نمی شنود.
مقامات جممهوری اسلامی هر از چند گاهی فرصت یافته اند که صحنه بازی را ترمیم کنند، اما این بار بد بازی کرده اند و حریف در آغاز راه پیروزی های نمایی و فزاینده است.
بیچاره مردمی که لگدخورده اسب و فیل و رخ و سربازان صحنه بازی هستند. بیچاره همه مردم دنیا که گرفتار این بازی خطرناک ما شده اند. از آمدن ریگان تا جنگ و جنگ و جنگ و بدبختی و فقر و ناامنی و ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر