۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

بازهم حسين (ع)

به همه جنبه هاي مذهب هيئتي ايراد مي گيريم، اما وقتي قرار است مراسمي براي امام حسين داشته باشيم، عينا همان داستان هيئت ها را تكرار مي كنيم.
با همان نوحه ها و مداحي ها "تلاش" مي كنيم تا گريه كنيم،
با همان سينه زني ها خودمان را مشغول مي كنيم،
همانطوري نذري مي دهيم و مي خوريم،
همان روضه ها را گوش مي دهيم، نهايتش تلاش مي كنيم خودمان مانند همان ها روضه بخوانيم و مداحي كنيم،
و ...
پس آن همه ادعاي روشنفكري ديني و ... چه اثري داشت؟
نه تاريخ حسين (ع) را مي دانيم، نه در كارهايمان به او اقتدا داريم و نه ....

عجب حكايتي است، حكايت اين بي سوادي ما
و عجب حكايت عجيب تري است حكايت اصرار ما بر بي سواد ماندمان

۲ نظر:

  1. امیر جان
    ما آدمها انگار به طور غریزی می دونیم که "دانستن" با "مسئولیت" و "درد" همراه خواهد بود. بنابراین عمدا اصرار داریم که خیلی چیزها رو نفهمیم تا راحت زندگی کنیم
    این واضحه که گریه کردن و عزاداری برای امام حسین خیلی کار راحت تریه تا خوندن تاریخ و تحلیل و بدتر از اون اقتدا کردن به اون بزرگمردی که درمقابل ظلم آسایش خودش و فرزندانش رو فدا کرد

    با این حال معتقدم همین خون جوشان خدا در رگ های تاریخ همیشه برای مستبدین و ظالمین دردسر بوده و امروز هم این قاعده برقراره

    پاسخحذف
  2. سلمان عزيز
    به نظرم اصل مطلب را شما گفتي. مي ماند آدميزاد و انتخابش.
    زنده باد

    پاسخحذف