۱۴۰۱ دی ۱۸, یکشنبه

چهار پرده مختصر

یکم: با یکی از رفقایی که در دانشگاه تهران درس میدهد (و احتمالا در آینده ای نزدیک دیگر عذرش را خواهتد خواست و او هم مهاجرت خواهد کرد) صحبت می کردم. آن طرح کثیف که اگر دانشجوها شلوغ کنند، ده سال ممنوع الخروج میشوند، ظاهراً کار خودش را کرده و دانشجوها ساکت شده اند و برگشته اند سر کلاس و مشغول امورات مهاجرت هستند. این جماعت حاکم خوب بلد هستند که از نقطه ضعف آدمها استفاده کنند و ما هم نقطه ضعف کم نداریم.

دوم (ش.گ): جوانی که می‌خواهد یک زندگی عادی داشته باشد، چرا باید در حد قهرمان‌های اسطوره‌ای خالص و قوی باشد؟ اکثر آدم‌ها در منطقه‌ی وسط منحنی نرمال هستند و توقع این خلوص ازشون خیلی زیاد است.

سوم (پ.ن): نکته همین است. وقتی یک مملکت تا خرخره در تباهی و فساد ساختاری فرورفته است اگر  مردم بخواهند یک زندگی عادی داشته باشند همیشه شکست خواهند خورد. خلاصی از این وضعیت به کارهایی بیشتر از زندگی عادی احتیاج دارد. در غیر اینصورت مردم نمیتوانند بر ترسها و ضعفهایشان غلبه کنند و دشمن همانجاست.

چهارم: تمام حرف من همین بود.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر