۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

قربانی قدرت

این نوشته ی مجله ی سیاست خارجی بهانه ی این نوشته است.
این جمله ی آقای خمینی برای همه آشناست که: حفظ نظام از اوجب واجبات است (یا جمله ای با همین مضمون)، بسیار هم درباره ی  این جمله نقد وجود دارد و اتفاقا چقدر از سیاست های جمهوری اسلامی هم با همین جمله معنی پیدا می کند و چقدر هم رهبر فعلی نظام معتقد به این موضوع است.
بسیار هم هستند کسانی که با این جمله و مفهوم آن مشکل اخلاقی و فلسفی دارند و برعلیه آن نوشته اند و یا در برابر آن بپاخواسته اند و با رفتار خود، مخالفت خود را با آن نشان داده اند.
اما همه ی داستان این نیست، اتفاقا آقای خمینی جمله ای را بیان کرده اند که تقریبا همه ی دنیا و همه ی حکومت های دنیا به آن اعتقاد دارند و به آن عمل می کنند، اما آن را بیان نمی کنند. آقای خمینی در این باب صادقانه عمل کرده اند، بر خلاف همه ی دنیا.
و واقعا کیست که نداند که امریکایی ها و اروپایی ها هر کاری می کنند تا "نظام" خودشان را حفظ کنند و اتفاقا برایشان حفظ نظام شان از هر واجبی واجب تر است.
اما در تاریخ بشر نمونه هایی هم هست که نشان می دهد انسانهای بزرگ به این موضوع معتقد نبوده اند و اخلاق را بر حفظ نظام مورد علاقه شان ترجیح داده اند. نمونه اش رفتار علی است بعد از داستان سقیفه که منجر به خلافت ابوبکر شد. علی هیچ وقت به بهانه ی حفظ نظام اسلامی دست به هر کاری نزد، به عکس، برای حفظ آنچه گوهر دین می دانست، دست از نظام برداشت و پی کار خویش رفت تا سالها بعد که مردم به او اقبال کردند.


این روزها با انتشار اسناد سیا برای بار هزارم دست کثیف این جماعت برای همه آشکار شده است، ای کاش آدمها حواس شان باشد که داستان سوریه و بمب شیمیایی و ... همه و همه داستانی است برای حفظ و گسترش مرزهای قدرت، جنگی بین جمهوری اسلامی و روسیه با غربی ها. همه شان مانند هم هستند، بدون ذره ای تفاوت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر