۱۳۹۰ آذر ۸, سهشنبه
شرح حال غامض ما
۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه
دعاهای سوره اسراء
در متن قرآن، دعا ساده و بدون تشریفات است.
آنچه نقل شده، دعا از زبان پیامبران و بزرگان است و یا جملات مجرد. اما در موارد معدودی، خداوند انگار که خودش دعا کردن را به ما می آموزد، در این موارد دعا با کلمه "بگو" آغاز می شود.
مثلا در سوره طه، آیه 114 خدا می فرماید: و قل رب زدنی علما ... و "بگو": پروردگارا بر دانشم بیفزای.
...
سوره اسراء یکی از سوره های دعاخیز قرآنی است:
و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا ... و بگو: پروردگارا، بر آنان (مادر و پدرم) رحم کن، چنانکه آنان مرا در کودکی پروردند.
و قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا ... و بگو: پروردگارا، مرا در هر کاری بدرستی وارد کن و بدرستی خارج ساز و از جانب خود برایم حجتی یاری بخش پدید آور (ترجمه بهرام پور).
و قل الحمدلله الذی لم یتخذ ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و یم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا ... و بگو: ستایش خدای را که نه فرزندی گرفته و نه در فرمانروایی شریکی دارد و نه او را از سر زبونی سرپرستی بوده. او به بزرگداشتی تمام بزرگ دار (ترجمه بهرام پور).
۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه
دشمن خارجی
جمهوری اسلامی به هیچ دشمن خارجی احتیاج ندارد، درگیری های داخل حکومت نابودش کرده و هر روز هم بیشتر نابودش می کند.
مصاحبه معاون رییس جمهور را بخوانید. خبر جدید هم اینجاست: دستگیری
گر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه
جرز پوش کبیر، 2500 سال بعد
زمان: 2500 سال بعد
مکان: یک سرزمین خشک و بی آب و علف، جایی که قبلا ساحل شرقی نامیده می شده
شخصیت ها: یک پسر زار و نزار مو بور مفلوک که به زبان "آنغورگ" با خودش حرف می زند
...
پسر نشسته و در هپروت خودش رفته،
آه !!! ای سرزمین من! ای آمریژگا.
تو همیشه سرزمین من خواهی بود، دوباره می سازمت
جد بزرگ ما، جرز پوش کبیر اولین کسی بود که به حقوق ملت ها احترام می گذاشت، اراگی ها را از دست سگام نجات داد، آنها را آزاد گذاشت تا به دین و کیش خود باشند، از آنها هیچ نخواست جز هدایای حقیر و بدبوی سرزمین شان، جرز پوش کبیر به سرزمین بابال درآمد، درحالیکه همه را آزاد کرده بود. پدر او موسس خاندان "همه نیکی" ها بود، او از رودخانه گرفته شد و شیر پلنگ کوهی می خورد تا آنگونه قوی و یگانه مرد روزگار شد.
ما کسانی بودیم که سیم و بی سیم را اختراع کردیم، ما بودیم که در تمام تاریخ فاادکس داشتیم، ما بودیم و تمام دنیای پست و حقیر اطراف. اما ای دریغ از دست روزگار که ما را اسیر این قوم وحشی کرد.
ما بودیم که مردم تمام دنیا را از شر ناتازی ها نجات دادیم، ما بودیم که کمانیاست های بی شرف که می گفتند خدا نیست را نابود کردیم. ما بودیم که مردم گرسنه و عقب مانده چاین و ماچاین را سیر کردیم و به آنها سواد خواندن و نوشتن دادیم.
جرز کبیر و شاید هم جد ششم او بود که اراده کرده بود مردم ویاتانام را آزاد کند و برای همین بیست سال تلاش خونین کرد و مجاهدت ها کرد و بمب افشانی ها کرد و ... نسل اندر نسل در آنجا جنگید و ...
جرز کبیر فرموده بود که خدای صلیب من این سرزمین را از خشکسالی و بورس بازی و لابی گری حفظ کند، امروز ما تاوان خیانت های بورس بازها و لابی های وطن فروش را می دهیم، ما باید قیام کنیم و منشور جرز کبیر را دوباره بازسازی کنیم.
جرز پوش کبیر می گوید: "در روزگاری که خنده مردم از زمین خوردن توست، برخیر تا بگریند". ما برمی خیزیم.
قسم به تاریخ مان، ما قیام خواهیم کرد و این "اگراژ" پلید را از این سرزمین بیرون خواهیم راند، باز هم به انگلیسی، زبان پدران و مادران مان صحبت خواهیم کرد، دوباره مسیحیت صلیبی را دینمان خواهیم کرد و از "خولبولژ" پرستی، ثمره "اگراژ" پلید دوری خواهیم گزید.
ما سفیران صلح خواهیم بود، همچنان که پدرانمان بودند، آنها با 29 ملت دنیا جنگ کردند تا آزادی و برابری را به همه تقدیم کنند، همانطور که بتن نوشته های دی سی نشان می دهد، همه اسیران دربند آمدند و همه مردم اسیر و کشته شدند تا مابقی مردم آن کشورهای یاغی آزاد شوند. گردان و مردان مرد ما همیشه در جنگ بودند برای آزادی مردم.
دوباره این کشور را از چمن خواهیم پوشاند، از دریاچه های خشک شده شمالی تا خلیج کثافت گرفته ماکازیک را.