۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

استقامت

نسوان نوشته ای دارد درباره "خود را خواستن"و "دو روز در وزارت بهداشت و درمان" نوشته های دردناکی هستندف همه ما هم کم و بیش تجربیات مشابهی داریم. حال و حوصله ای بود، بخوانیدشان.
چه باید کرد؟
هر کسی پاسخی دارد، که بر اساس فلسفه ذهنی اش به آن رسیده است.
من فراری تا در آن سیستم بودم، پاسخم معلوم بود و هنوز هم به آن اعتقاد دارم: پافشاری و ایستادگی بر آنچه درست است (همان "درستی" که همه می دانند چیست، حتی اگر آن را کتمان کنند)، حتی به قیمت از دست رفتن آنچه حق توست. (فلسفه ذهنی ام را گفتم، شاید بسیار موارد هم بوده که حماقتم بر شرافتم چربیده و خطا کرده باشم)
سخت است و دردناک، اما تا اکثریت موثر جامعه این گونه نباشند، کار به نتیجه نمی رسد.
و چقدر مانع در این راه وجود دارد، و یکی از مهمترین موانع فرهنگ شفاهی ماست که انصافا در بسیاری از موارد نبودش بهتر از بودنش است. برای نمونه این ویدئو را ببینید، موضوع را زیبا بیان کرده، وقتی به "خواهی نشوی رسوا ... " اشاره می کند.
...
القصه:
وَأَلَّوِ استَقـٰموا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَينـٰهُم ماءً غَدَقًا

۱ نظر:

  1. بعضی جوونها از تجربه بزرگترها اصستفاده می کنند و تو زندگی خیلی جلو می افتن. بعضی ها ماجراجو هستند و می خوان هر غلطی کنند و همه چیز رو تجربه کنند. خیلی از اینها وقتی پیر می شن سرشون به سنگ خورده و عاقل شده اند. بعضی ها هم همش چوب می خورند و نمی فهمند از کجا خوردند براشون تجربه نمیشه. به نظرم باید منتظر بود که فرآیند مرگ و تولد به همراه چماق واقعیت این مردم رو آدم کنه. آدم که نه دنباله رو های دست دوم دیگرانی که براشون برنامه ریزی می کنند.

    پاسخحذف