۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

عمل انقلابي

خيلي وقت ها رفتار پيچيده اي مي بينيم كه نمي توانيم آن را توجيه كنيم، نمي توانيم بفهميم كه دليل چه بوده. اما در پس آن اتفاق عجيب، مي تواند دليل و يا دلايل ساده اي باشد.
براي نمونه: همه ما داستان جاذبه بين دو جرم را مي دانيم؛ همان قانون ظاهرا ساده گرانش كه نيوتن آن را براي اولين بار بصورت رياضي معرفي كرد. يكي از نتايج زيباي اين قانون وقتي رخ مي دهد كه مي خواهيم حركت سه جسم ( و يا تعداد بيشتري) را بدست آوريم. سالها ذهن آدمهاي بزرگي با اين مساله درگير بوده و هنوز هم رساله هاي متعدد دكتري در همين زمينه تعريف مي شود. جالب اينجاست كه براي اولين بار پووآنكاره نشان داد كه مساله سه جسم، مساله اي آشوبناك است و اصولا ايده سيستم هاي آشوبناك از همين مفهوم گسترش يافت.
پس رفتار عجيب و پيچيده سيستم ها مي تواند محصول قوانين ساده اي باشد.
آنچه امروز در كشور ما رخ مي دهد نيز با همه پيچيده گي هايش، مي تواند محصول قوانين ساده اي باشد.
"عمل انقلابي، برادران انقلابي". شايد قانون طلايي در همين عبارت نهفته باشد.
اينكه عمل انقلابي چيست، خود داستان گنگ و مبهم و غير شفافي است. اما براي آن مي توان شاخصه هايي بيان كرد.
شاخصه ها مي تواند از مراتب به ظاهر سطحي آغاز شده و به مراتب بالاتر فكري برسد.
نوع لباس پوشيدن، نوع صحبت كردن، نوع رفتار اجتماعي و ... اينها در پايين ترين مرتبه هستند،
نوعي از عقايد ديني مبتني بر نوع خاصي از تقليد،
نوعي از جهان بيني مبتني بر ظهور و پيش گويي هاي مربوط به آن ...
دشمني همه جانبه با "آمريكا"، روابط نصفه نيمه اما هميشگي با اروپا، سردرگمي درباره روابط با شرق و ...
امنيتي كردن همه امور،
نگراني از ضد انقلاب،
و ....
اينها را كه در كنار هم ببينيم مي شود اعتقاد انقلابي و تلاش براي حفظ انقلاب مي شود عمل انقلابي.
هر امري كه به يكي از اين اصول نزديك نباشد در جايگاه ضد انقلاب جا خواهد داشت. اين امر مي تواند نوع لباس پوشيدن باشد و يا ادبيات سخنگو.
عمل انقلابي يعني حفظ آنچه تفكر و عمل انقلابي ناميده مي شود. برادران انقلابي هيچ عهد اخوتي هم با هيچ كس نبسته اند واين نكته مهمي است، در اين وادي بايد انقلابي بودن خود را هر روز بيش از پيش ثابت كني وگرنه در ورطه هلاك خواهي افتاد. و اين موضوع مهمي است، هيچ كس از قهر انقلابي در امان نيست و نخواهد بود، حتي اگر نامش "مقام عظماي ولايت و رهبري" باشد. او هم تابع انقلابي گري است، او بيش و پيش از هر كسي بايد نشان دهد كه متعهد به انقلاب است.
درست مانند بازار تكنولوژي الكترونيك كه هر روز بايد به مشتري جنس تازه اي ارائه دهد وگرنه نابود مي شود، "رهبر معظم" هم ناچار است هر روز برگ جديدي رو كند و هر روز ايمانش را بيشتر و بيشتر به رخ بقيه بكشد . اينجاست كه مسابقه مرگ و زندگي آغاز مي شود. مسابقه اي كه پاياني ندارد، چون خلاقيت بشري را مرزي نيست. اما اين بار خلاقيت منفي بايد بكار افتد و البته سالهاست كه چرخ ويرانگر خلاقيت انقلابي به راه افتاده و قربانيان خود را مي گيرد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر