۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

اين و آن

بازهم زدن و خرد كردن و تعدي.
بازهم ظلم و ستم.

اين بار نيز دفعه آخر نخواهد بود، همچنان كه صدها سال است دفعه آخر نبوده.
نمي دانم صبر خدا تا به كجاست و حكمتش در چيست.

اما مي دانم كه اين ورق به نحوي برخواهد گشت و نوبت به ديگران خواهد رسيد. اما از آن روز هم بيمناكم. آن روز، روز درو كردن خوشه هاي خشم خواهد بود، و باز هم خون، باز هم خون.

واقعا حيف كه علي اين چنين ياران غيرتمندي نداشت، وگرنه در همان ساعت دفن رسول، چنان حق خود را از اصحاب سقيفه مي گرفت كه داستانش در تمام تاريخ مي ماند.

روزي كه جاي "توحيد" و "علم" با "ولايت امر" و "تقليد" عوض شد، فاتحه اسلام خوانده شد. اسلام كجاست برادر من؟

اينها كجا و آن علي كجا كه در وسط ميدان جنگ بليغ ترين و فصيح ترين خطبه توحيد و اخلاق مي گويد؟ اينها كجا و آن اندرزهاي اخلاقي و انساني علي به حسن بعد از جنگ صفين؟

۲ نظر: