۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

براي من وطني نخواهد بود.

فعلا سبزها سرخوش هستند.
تعداد آنها در مراسم روز قدس زياد بود و آنها پس از چندي توانستند خود را به نمايش بگذارند.
اما از ديد من، سرخوشي براي عاقبت مردم و آنهايي كه افق هاي دور را مي بينند نيست.
گيريم كه سبزها موفق شوند و حكومت جور سرنگون شود، بعدش چه؟
آيا مي خواهيم مجددا همان روال سالهاي 56 و 57 و ... را طي كنيم؟
چشم انداز ديگري كه ديده نمي شود.
مزخرفات سروش و پسخورهاي سازگارا در مورد حكومت "فراديني" را هم به كنار بگذاريم. اين آدمها همان آدمهاي انقلاب فرهنگي هستند، فقط جلد عوض كرده اند.
چه فكر و ايده اي براي روزها و ماهاي آينده هست؟
من به يقين روزهاي خون آلودتر و پليدتر از اين روزها و روزهاي 56 و 57 و 60 و 62 مي بينم.
اميدوارم كه آينده نگري من كاملا اشتباه باشد.
هر چه بر سر ملت ما مي آيد از جهل و ناداني آنهاست. چند ماهي است دور يك رنگ و چند شعار جمع شده اند، فكر مي كنند كه متحد و يك پارچه هستند.
خواهد آمد آن روزي كه سبزهاي پيروز به جان هم بيفتند و خونها بريزند.

من سالها به بهترين و باهوش ترين بچه هاي ايران درس مي دادم. خاطره اي دارم كه هرگز از ذهنم پاك نمي شود: نويد از باهوش ترين هاي دوره بود، سال سوم دبيرستان بود و براي المپياد فيزيك و كنكور تلاش مي كرد. يكي از روزها صحبت از انتخاب رشته بود. من مثل هميشه از علاقه بچه حرف زدم و گفتم كه رشته خوب و بد، بالا و پايين نداريم. به بچه ها مي گفتم كه آن رشته اي را انتخاب كنيد كه آن را واقعا دوست داريد، به آينده نديده كاري نداشته باشيد. مثال هميشگي من هم فوتبال بود. هميشه مي گفتم اگر عاشق فوتبال هستيد، فوتباليست شويد، لازم نيست دكتري مهندسي هوافضا داشته باشيد و عمري ناخوش و سرگردان باشيد. نويد گفت: "من مي خواهم شارلاتان شوم، شارلاتان."
با نويد بعدها خيلي صحبت كردم، اما نويد همان را مي گفت: "شارلاتان"

امروز بخش بزرگي از آنهايي كه در خيابانها هستند همين جوانان دهه شصت هستند كه به هيچ چيزي بجز نفع خودشان اعتقاد ندارند. (من هرگز ادعا ندارم كه همه آنهايي كه در خيابانها هستند و يا همه دهه شصتي ها شارلاتان هستند، اما ادعا مي كنم كه بخش بزرگي از آنهايي كه در خيابانها هستند را اين تيپ آدمها تشكيل مي دهد.)
آنهايي كه سالهاي 56 و 57 انقلاب كردند، آدمهاي خوبي بودند، چه چپي و چه مسلمون و چه مجاهد و .... با اين حال عاقبتمان اين شد، واي به ايناني كه امروز فقط به خود و نفع خودشان چسبيده اند و رسما اعلام مي كنند كه ما هيچ ايماني نداريم.
خدا عاقبت همه ما را خير كند.
البته و صد البته كه مقصر اصلي روشهاي تربيتي است كه ما را رشد داده است. تربيتي مبتني بر نفع پرستي و دوري از علم و فضيلت و ...

روزها و ماه هاي پيش رو بسي بدتر و سياه تر از روزهاي دهه شصت خواهد بود. همه امور حول نيرنگ و فريب خواهد بود و سرخوشي، همه را از ديدن حقيقت بازخواهد داشت.

آنهايي كه سالها سركوب شدند، خود به سركوبگر بدل خواهند شد و اين بار ديكتاتوري ضد ديني جايگزين ديكتاتوري موجود خواهد شد.

براي من وطني نخواهد بود.



۱ نظر:

  1. من فکر نمی کنم سبزها به دنبال انقلاب و زیر و رو کردن همه چیز باشند. من راهپیمایی سکوت و صبر سبزها رو در اوج خشمشون دیدم. من دیدم که اون ها به همین قانون نیم بند هم پابندند. این ها همه یعنی که سبزها بسیار فرهیخته تر و فهیم تر از نسل انقلاب هستند! من دیدم که سبزها بدون تبلیغات وسیع و نیرنگ و هیاهوی رسانه ها، انتخاب کردند که رهبرانشون چه کسانی باشند من دیدم که سبزها حتا سنگ های انتفاضه رو زمین گذاشته اند تا متهم به بی قانونی نشن! من سبزهایی رو دیدم که می تونستند بهترین و بی دغدغه ترین زندگی رو در خارج از مرزها داشته باشنداما زندان این جا رو به جون خریدن چون هدفشون متعالی تر از یک زندگی بی دردسره.
    من آینده رو از هر وجه سبز می بینم

    پاسخحذف