۱۳۹۵ شهریور ۱۸, پنجشنبه

کم کم پاییز می آید

پاییز که می آید بادها جور دیگری می وزند. صدای بادی که در لابلای برگ ها می پیچد تغییر می کند. هوا بوی دیگری دارد.

امروز یک ساعتی در مسیر پشت خانه قدم زدم. یاد پیاده روی های طولانی دوران دانشجویی افتادم. همان هوا، همان صدای پرنده ها، همان خنکی باد. وقتی در روزهای پاییزی در طبیعت هستم، احساس می کنم که هر آن دلم فرو ریزد. حسی است همیشگی و غیرقابل وصف. 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر