۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

دو لبه قیچی در هماهنگی کامل، به پیش

آنقدر در این باره نوشته ام که دیگر خودم هم حال تهوع می گیرم. اما برای حفظ خاطرات هم که شده باید بنویسم و می نویسم هرچند که حالم بد است، خیلی بد.

مذاکرات ایران و امریکا به هیچ جایی نخواهد رسید. دوران اوباما و ظریف و کری و روحانی هم می گذرد، جامعه ایران با تمام وجوهش از اقتصاد و اخلاق گرفته تا تمام روابط داخلی اش فرسوده تر می شود و همچنان در بر همان پاشنه خواهد چرخید. انتخابات آینده آمریکا جمهوریخواهان را دوباره بر سر کار می آورد و کسی مانند جب بوش احتمالا هفت تیر امریکا را دوباره در دست خواهد گرفت.

دو لبه قیچی در ایران و امریکا-اسراییل در هماهنگی کامل و بی نظیر قیچی کردن کمر ملت ایران را کامل خواهند کرد تا وقتی که دیگر هیچ باقی نمانده باشد. 

نظام حکومتی ایران در دامی افتاده است که امکان خروج از آن را ندارد مگر اینکه باز جام زهری مهیا شود و کسی پیدا شود که آن را داوطلبانه بنوشد. نظام مقدس تمام آبرو و هستی خود را با امری گره زده است که کوچکترین نفعی برایش ندارد، اما گره هر روز کورتر می شود و دستان ظریف هم با همه ظرافتش نمی تواند گره را باز کند. 

امروز آقای خامنه ای، جلوه کامل نظام مقدس، فرموده اند که توافق باید یک مرحله ای باشد و "توافق نکردن بهتر از توافقی است که با منافع ملت ما در تضاد باشد و باعث تحقیر ملت بزرگ ایران شود".
و حرف آخر را هم ظریف زده: که تمدید دوباره مهلت گفت و گوها به نفع هیچ یک از طرفین نیست و افزود در صورت عدم حصول توافق میان دو طرف، "دنیا به آخر نمی رسد".
این حرفهای پشت سر هم یعنی تیر خلاص. تمام. منتظر هیچ نباشید. خبری در مارچ نخواهد بود جز متهم کردن همدیگر به کارشکنی و عدم وجود اراده در طرف مقابل برای رسیدن به توافق و ...
یادمان باشد که معنی توافق سیاسی چیست. یعنی تغییر سیاست هایی که موجودیت "نظام" با آنها گره خورده است و این تغییر امکان ندارد. 
بنابراین باید آماده جشن با شکوه آقایان نتانیاهو و حسین شریعتمداری و رسایی و ... باشیم.

مردم ایران هم هیچگاه امکان این را نداشته اند که از نظام مقدس سوال کنند که آن نفعی که شما می فرمایید دقیقا چیست؟ روزها و ماه هایی بود که می فرمودید "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"، بعدا این شعار تبدیل شد به "غنی سازی حق مسلم ماست". راستی فاصله بین انرژی هسته و غنی سازی چقدر است؟ و اصولا فرض کنیم که غنی سازی کردیم، بعدش چه؟ استفاده اش برای ملت چه خواهد بود؟
دروغ و فریب از هر دو سوی دعوا آنقدر عیان است که اصلا احتیاجی به کلام من و امثال من نیست. بدبختی اینجاست که ملتی گروگان دست گروه های قدرت در داخل و خارج ایران شده اند و انگار خلاصی برای آن وجود ندارد. اسراییلی ها دنبال دشمن مناسب و درخور خود هستند تا جنایت هایشان را پوشش دهند و موجه کنند، داخلی ها هم دنیال استکبار و اسراییل هستند تا کثافتکاری های بی پایان و عدم کفایت شان را پنهان کنند. ملت ایران و من و شما هم تاوان این هماهنگی بی نظیر را می دهیم.  

در تمام این دهه های نکبت گرفته، سیاست بازان ایرانی یک خاصیت مشترک داشته اند: وقت و سرمایه های انسانی و مالی تلف شده برایشان اهمیتی نداشته. خلاص. 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر