۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

نه امروز و دیروز، سالهاست

نه امروز و دیروز، سالهاست که کار خودشان را کرده اند. برایشان "معروف" حجاب زنان است و لاغیر و امر به معروف شان چوب و چماق کشی است و اسید پاشی. همه جای دیگر قافیه را باخته اند، قثط همین جا مانده است. باید این آخرین سنگر را نگه داشت. باید نشان داد که شارع مقدس هنوز زنده است، باید زنده ترین بخش جامعه را "زد". باید قدرت شارعان را به رخ همه نیم سرکش کشید.

غیرت مردان جوان و بی تجربه را تحریک می کنند و از اسلام می گویند، از عذاب جهنمی و ... انگار داستان دیگری ندارند و دین شان موضوع دیگری برای مطرح شدن ندارد. زن/حجاب، مقصر همیشگی تاریخ، کسی که همه لغزش های دائم آقایان به عهده اوست، مسبب لرزش دائمی ستون دین آقایان، موجودی که همیشه حق اش را به نام دین و عرف و سنت خورده اند و او همچنان علی رغم آرزوی آقایان زنده است و سر به تمکین خم نمی کند.   

بی شرف ها، اسید را در چشم حرامی خودتان بریزید. اسید را در دهان هرزه خودتان بریزید. اسید را در مخ های پوک و پوسیده خوتان بریزید، شاید اوضاع تان بهتر شد. شاید به بهشت رفتید. شاید آرام شدید.

و این نه فقط درد جامعه خرمذهبی ماست، که درد و بدبختی همه است. جوک های وایبری مان که دست به دست می چرخد و دهان به دهان نقل می شود، پر است از دری وری های مفت و بی ارزش حول زن و دختر. 

خاک بر سر من و ما که نفهمیده ایم هر چه داریم از مهر و هنر و دقت و لطافت و استواری و قاطعیت زنانه داریم. همان زنی که اگر یک صدم بارش بر دوش من و امثال من قرار گیرد، یک روزش را هم طاقت نمی آوریم.




  

۱ نظر: