۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

غوره نشده، مویزیم

یکی دو روز گذشته فیلم کوتاهی منتشر شد از ملاقات آقای خامنه ای  با جمعی از هنرمندان مورد تایید "نظام". رفیق مان رضا امیرخانی هم حضور پررنگی داشتند و در صف مقدم بودند.
بماند که فضا مثل همیشه فضای تملق بود و فروتنی ها و دست به سینه شدن های سخیف.

جناب رهبر در پاسخ احوال پرسی ها چند بیت شعر خواندند و در آخر هم از جمع هنرمندان، نویسندگان و شاعران و فیلم سازان پرسیدند که این شعر متعلق به که بود؟
هنرمندان و نامداران هنر فاخر ولایی هم مثل بز اخوش ایشان را نگاه کردند و کسی پاسخ را نمی دانست، بعد هم جناب رهبر با همان زیرکی و روش همیشگی اثبات خود، اول گفتند مثلا مولوی؟ کلّه ها تکانی خورد، بعد ایشان گفت که نه! پروین اعتصامی. بعد هم به روال معمول، بنای مقایسه را شروع کردند و درباب فروغ و پروین یکی دو جمله ای اضافه کردند.

کاری به فروغ و پروین و ... ندارم. حرف من این است که هنرمندان و فیلم سازان و شاعران ما بی مایه هستند. چه از نوع حکومتی، چه ضد آن.

پروین و مولوی و حافظ و سعدی و فردوسی ناخوانده، مسمّط و غزل و قصیده و مثنوی می گویند، داستان می نویسند و فیلم تولید می کنند.
مذهبی ها هم قرآن و انجیل و تورات و نهج ناخوانده، دم از فهمیدن رمز و راز فلان و بهمان آیه و حدیث می زنند و در "من لایحضره الفقیه" بدنبال کیمیای خود هستند و ...

خلاصه اینکه غوره نشده، خود را مویز می دانیم. 

اما آن کسی که اهل کار است، می داند که باید سالها راه برود و کتاب بخواند و تلاش کند تا بفهمد، تا آنگاه بتواند تولید نابی داشته باشد.

پی نوشت: سعادت داشته ام و در زندگی ام یکی از آن ادیبان واقعی را دیده ام. سالهای سال از دامغان می آمد و می رفت و در کتابخانه ملی بود تا یک "کتاب" نوشت درباره "یک" بیت از "یک" غزل حافظ. امثال او نه در جلسات دیدار با رهبر هستند نه در شوهای سخیف تلویزیونهای نظام و ضد نظام. آنها را باید کشف کرد. کشف کردن آنها سخت است و دشوار.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر