۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

یوم النکبة

اعراب یک روزی دارند به نام "یوم النکبة
شاید ما هم باید روزی را به نام روز نکبت ثبت کنیم، اگر چنین بخواهیم، تعداد انتخاب هایمان البته زیاد است و هیچ کمبودی نداریم، اما به نظر من یکی از بهترین انتخابها روز 16 آذر خواهد بود. روز دانشجو. همان روز سه آذر اهورایی! 
امروز که اخبار نکبت آن روزه نکبت بار را می دیدم و می خواندم، برای هزار هزار هزارمین بار با خود فکر می کردم که بر سر ما چه آمده است. جوانان دانشگاهی ما به جان هم افتاده اند، یکی مرگ بر می گوید، آن یکی زنده باد، یکی برعلیه آمریکا شعار می دهد، یکی هم در کف دست خود از کارهای 100 روزه دولت می نویسد و ...
آن آقایانی هم که روی هم 20% رای مردم را نداشتند در دانشگاه های بی رمق و از جان افتاده جولان می دهد و از ژنو می گویند و از حیثیت برباد رفته و ...آن دیگری از چرخش چرخ اقتصاد می گوید و ... 
یقین دارم که اگر تاریخی نوشته شود، این روزهای بلبشو و گندآب گرفته فقط با تاریخ قجری رقابت خواهند کرد.
آن کسانی هم که زیرکانه فکر و جهل مردم را هدایت می کنند، مستانه می خندند و برای روزها و ماهها و سالهای آینده مان برنامه می ریزند:
اول از همه جنگ تبدیل به حیثیت ملی و ایمانی می شود و آن قدر بی خردانه ادامه می یابد که همه دار و ندار مردم به باد می رود، عجب آنکه کسانی هستند که هنوز هم در یاد آن نغمه ها می سرایند و اشکها می ریزند و برای آن دلتنگی می کنند،

بعد هم داستان هسته می شود حیثیت ملی مان. بعد هم غنی سازی می شود همّ و غم شان و حق مسلّم مان، بعد هم که داستان تکراری است و برای همه روشن ...
دانشجوی بسیجی هنوز در پای منبر جلیلی سینه می زند و قالیباف هنوز در خیال قدرت است و صفار هرندی و برادر حسین شریعتمداری هنوز به دانشگاه دعوت می شوند و ...
درد اینجاست که با گذشت این همه زمان و با این همه بدبختی عیان و آشکار، هنوز آدمها نمی فهمند. 
این کابوس را پایانی نیست.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر