۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

چند پرده

پرده صفرم: سالی نارنجی برای خودم و همه آروز می کنم
یک چند روزی هست که در ناحیه موسوم به "جنوب" مسافریم. فردا هم مسافر آتلانتا برای کنفرانسی.
چارلزتون و ساونا تفاوتی اساسی با همه شهرهای دیگر امریکایی که من دیده ام دارند، هنوز قدیمی هستند و وقتی در آنها راه می روی احساس می کنی که در محلات قدیمی تهران (قبل از خلقت بساز بفروش های) قدم می زنی. بناهایی که در آنها تقارن و آجر نقش اساسی دارند و تاریخ و تاریخ و تاریخ.
القصه، دیشب در ساوانا یک رستوران ایرانی و یک رستوران مراکشی پیدا کردیم و قرار شد که اول از بیرون سرکی بکشیم و اوضاع و احوال آنها را دیدی بزنیم، بعد تصمیم بگیریم. خلاصه اینکه در جلوی در رستوان ایرانی، "علی" آقا ما را صید کردند و ما با تردید وارد شدیم. توضیح اینکه رستوران های ایرانی این طرفها حتی اگر غذای خوبی داشته باشند، سرویس بدی دارند و در مجموع چنگی به دل نمی زنند. ما هم به همین دلیل شک داشتیم، خلاصه که بصورت سزارین وارد رستوران شدیم. اما شکر خدا ادامه داستان چندان بدک نبود. غذا عالی بود، صاحب رستوران هم پرچانه و فلسفه باف و ... خلاصه گپی نیمه اجباری و نیمه طولانی داشتیم. اما قسمت عالی داستان "نارنج" بود! وقتی علی آقا عشق و علاقه به نارنج را در چشمان و دهان آب افتاده من دید و وقتی شنید که بنده پنج سالی هست که طعم بی نظیر نارنج را نچشیده ام، رفت و با یک کیسه نارنج آمد. خلاصه ادامه داستان درباره تحوه کاشت نارنج بود و اینکه محصول سالانه ایشون بیش از 600 عدد است و همه آنها ماحصل 4 دانه نارنج ایرانی هستند و ... خلاصه که ما با دستی پر از نارنج سال خودمان را آغاز می کنیم و به امید جایی که درخت های نارنج مان را بکاریم.
این هم عکسی از یکی از همان نارنجها.


==========================
اما پرده های واقعی و تلخ تر:
پرده اول: سوخت کشتی
نمایندگان "مردم" در مجلس مشغول آماده سازی طرحی هستند که بر مبنای آن دولت ملزم به تهیه سوخت 60% برای کشتی های ایرانی شود.
دلایل این عزیزان هم دلایل بسیار محکم و متقنی است، مثلا اینکه کشتی های ایرانی به دلیل تحریم نمی توانند سوخت مورد نیاز خود را در حین مسافرت های طولانی تامین کنند، بنابراین لازم است که از سوخت هسته استفاده شود. دلیل دوم البته محکم تر است و انسانی تر. جلوگیری از آلودگی محیط زیست و جلوگیری از رها شده صدها هزار تن گوگرد.
اما بنده که البته و حقیقتا تخصصی در امور هسته ای ندارم چند پرسش ساده دارم که قطعا اساتید نماینده آنها را به راحتی پاسخ می دهند، اول: اینکه آیا این سوخت 60% را در موتور دیزل کشتی ها قرار است بریزند یا اینکه احتیاج به موتورهای "دیزل" جدیدی است؟ اگر موتورهای دیزل موجود جوابگوی این سوخت جدید هستند، بنده پیشنهاد دارم که برای تریلی ها و نیروگاه های دیزلی هم از همین سوخت جدید استفاده شود، و البته چه بهتر که درصد آن هم از 60% بیشتر شود که موتور بهتر کار کند. دوم اینکه اگر این موتورهای دیزلی جوابگوی سوخت جدید نیستند، بهتر است که متخصصین جوان و متعهد از همین الان دست به کار طاحی موتورهای جدید شوند تا قبل از دزدیدن منار، چاه کنده شده باشد و منار روی دست نظام باد نکند. سوم اینکه این نمایندگان عزیز و متعهد و متخصص چاره ای هم برای آلودگی هوا و آب در تهران و اهواز و یاسوج و ... بیاندیشند و ایده های ناب خود را فقط به خلیج همیشه فارس محدود نکنند.


پرده دوم: آزادی
استاد علی مطهری که از نمایندگان واقعی ملت است، در نطق خودشان باز هم یکی به نعل زده اند و یکی هم به میخ. ایشان درباره فتنه 88 هم نظرات و نطق های آتشینی ایراد فرموده اند، مثلا: "آقای مطهری از سکوت مراجع تقلید و دانشگاهیان انتقاد کرد و گفت که آنها نباید "از جو رعب و وحشتی که در چند سال اخیر حاکم شده بهراسند."
البته فردای همین سخنرانی و در ادامه اثبات آزادی 360 درجه ای در نظام مقدس، دادستانی بر علیه ایشان اعلام جرم نموده است.


پرده سوم: ما همه چیز را می دانیم

بوالعجب که امری هست که ایشان آن را نمی شناسند.


پرده آخر: همه داستان در همین یک عکس است، مابقی همه حاشیه است: ایجاد حکومت بزرگ. اسلامی بودن هم قیدی است که هرازگاهی می تواند تغییر کند، می تواند هخامنشی باشد، ساسانی باشد، پهلوی باشد و ... مهم قید بزرگ است.







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر