۱۳۹۲ تیر ۲۶, چهارشنبه

دو نگاه

در مواجه با هر نوع پدیده، دو دیدگاه وجود دارد. یکی مساله را بزرگ، انبوه، آشوبناک، مافوق پیچیده و غیرقابل دسترس می بیند. کسی که این گونه می نگرد، درجای خود می ایستد و در بهترین حالت زبان به توصیف بزرگی پدیده می گشاید، مبهوت است و حداکثر با زبانی هنری و استعاری سخن خواهد گفت. اگر هم دیندار باشد (آن هم نوع خاصی از دین که این روزها رواج دارد) از دیدگاه دینی خود به موضوع نگاه می کند و تسبیحی زبانی می گوید و برای همیشه در حیرت است.
دیدگاه دوم، دیدگاهی ظریف تر و راه گشاتر است. دیدگاهی است که در تمام امور دنبال قواعد و اجزایی که پدیده ی بزرگ از آنها تشکیل شده است. این دیدگاه به دنبال قوانین نهان در پدیده است. کسی که این گونه می نگرد، در واقع با دیدی علمی به موضوع نگاه می کند. او هم متحیر بزرگی و شگرفی پدیده می شود، اما در جای خود نمی ایستد، او حرکت می کند و پدیده را به اجزایش تقسیم می کند. در دید او، اجزای کوچکتر سیستم، در کنار هم و با قواعدی بازی می کنند که نتیجه اش سیستمی بزرگ و پیچیده می شود. 
در نگاه اجتماعی و دینی هم همین داستان را می توان دید. امروز اغلب کسانی که نام دیندار دارند، کسانی هستند که از جامعه یک هیولای بزرگ می بینند، هیولایی که بزرگ و غیر قابل مهار است و دین یک امر کلی است که در آسمانهاست و ...
اما طور دیگری هم می توان به داستان نگاه کرد، می توان دینداری را در امور کوچکی دید که وقتی در کنار هم قرار می گیرند، کلیتی نشکیل می دهند که بسیار بزرگ و عظیم است. اگر ما یاد می گرفتیم که دینداری در همان آیات کوچک است، شبیه ده فرمان موسی (ع) که همیشه هم خواهند بود، آنگاه شاید دینداری مان نوع دیگری بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر