۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

متلاشی شدن از دورن، ضربه از بیرون

همه آنچه می خواستم بگویم را در عنوان نوشته آورده ام، بنابراین اگر حوصله ندارید، نوشته زیر را رها کنید!
...
ایران آباد و مترقی برای خیلی ها خطرناک است، پس نباید باشد. باید ویرانش کرد، اما نه با حمله و ... که این کارها در برابر مردمی که زاینده و جوشنده هستند تاثیری ندارد (مثال آلمان بعد جنگ نمونه کاملی است)، باید مردم را از درون پوسانید و متلاشی کرد.
موریانه نابودی باید از خود سیستم باشد وگرنه حمله بیرونی جواب نمی دهد.

باید روانشناس مردم ایرانی بود، باید دانست که ما به تحریکات بیرونی چطور پاسخ می دهیم.
و متاسفانه آنانی که دشمنان آن آبادی هستند، در امر روانشناسی تبحری مثال زدنی دارند و ما هم از سر سادگی تاریخی خود، همه عنان مان را در کف آنها نهاده ایم.
آنها با ما بازی می کنند و ما هم هر کدام با توجه به صنفی که در آن هستیم، به راحتی بازی می خوریم.
وقتی از این بازی رها خواهیم شد که پیچیدگی ذهنی لازم را کسب کرده باشیم و تعداد افرادی که این مهارت را کسب کرده اند از جرم بحرانی سیستم فراتر رفته باشد، تا آن روز هر کاری کنیم، عکس العملی است که طرف بازی دهنده ما، پاسخ مان را می داند و اصلا خودش حرکات را طوری ترتیب داده که به مقصود برسد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر