۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

الفت قلوب

تعداد وبلاگ هایی که مستمر می خوانم، زیاد نیست، و تقریبا هیچ وقت پیگیر کامنت ها نیستم، مگر معدودی موارد. اما همیشه علاقمند پیشنهاد دوستان برای خواندن متن ها و بلاگ های جدید بوده و هستم.
چند روز پیش یکی از رفقا متنی را پیشنهاد داده بود، متن انصافا زیبا و شیوا نوشته شده بود. شاید یکی از بهترین متن هایی بود که خوانده ام. متن را خواندم و لذت بردم. دوست عزیز فرمودند که کامنت ها را هم بخوان.
آن وقت بود که حقیقتا دیوانه شدم.
همه با هم دعوا داشتند. هر کس به دیگری فحش و فضیحت نثار می کرد ...
----
این چه جامعه ای است؟ آدمهای مثلا تحصیل کرده این گونه به هم ناسزا می گویند، از بقیه چه انتظار؟ و از همه بدتر اینکه حرف همدیگر را "نمی فهمند" و هیچ تلاشی هم نمی کنند.
مرز بندی ها مرتبا عمیق و عمیق تر می شود. گروه بندی ها خصمانه تر می گردد، کینه و عداوت، سینه آدمیان را می شکافد.
آخر این چه زندگی است؟
---
یاد آن آیه سوره انفال افتادم، بی گمان داستان ماست، بی گمان:
وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚإِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
خداوند است که قلب انسانها را به هم نزدیک می کند، رسول خدا هم اگر همه دارایی روی زمین را خرج کند، نمی تواند این کار را انجام دهد. فقط خداست، فقط اوست.
برای انسان ماندن و انسان گونه زیستن باید قلب هایمان الفت داشته باشند. باید تلاش کنیم، اما فقط خداست که می تواند مشکل را حل کند.

۳ نظر:

  1. یک نمونه از فحش و فضیحت گویی اخیرا نثار مسعود بهنود شد که در پارازیت پیش بینی کرد نظام می تواند انتخابات مجلس را با شصت درصد برگزار کند. این جوابهایش جالب است بخصوص نکته ای که به دوستان رگ گردن برآمده گفته:
    http://behnoud-blog.blogspot.com/2011/07/blog-post_05.html

    پاسخحذف
  2. و البته یه جواب دیگه به نوشته مسعود:
    http://mag.gooya.com/politics/archives/2011/07/124488.php

    پاسخحذف
  3. یک جوری ظرفیت ادمها کم شده و بیشتر و بیشتر فاصله ها وقتی میشه که یه جور تضاد و تقابل دیدگاهی پیدا میکنن فرقی نداره سیاسی یا مذهبی یه جور صفر و یک شده خودی و نا خودی.انگار بعضی فکرها مسری هستن مثل یه مرض مسری خطرناک که فقط همه گرفتارش میشن.البته باز هم نه همه مطلق

    پاسخحذف