۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

بخشش / اهمال

خاتمی همیشه یکی بر میخ زده، یکی بر نعل.
اصولا "ملتی که باید ظلم را ببخشد"، چه کسی است؟ چه کسی آن "ملت" را نمایندگی می کند؟
چه چیزی باید بخشیده شود؟
آیا با این بخشش ها، مشکل ساختاری ظلم تضعیف می شود و یا اینکه به ظالم و نظام ظلم اجازه بازسازی داده می شود؟
چرا آقای خاتمی علاقمند به زیر سیبیلی رد کردن همه ماجراهاست؟
به راستی آیا همین رفتار او نبود که باعث رشد گروه های ظالم شد؟ سهل انگاری در برابر ساختار ظلم که نامش عفو و بخشش نیست. نامش سهل انگاری است.
بخشش و عفو جایی می تواند اعمال شود که موضوع، شخصی است و اتفاقی گذرا رخ داده، اما برای ظلم سازمان یافته (جنایت سازمان یافته)، بخشش و عفو چه معنی دارد؟
آنکه پسرش، دخترش، همسرش به قتل رسیده، می تواند قاتل را ببخشاید، اما او نمی تواند سازمان قاتل پرور را ببخشاید، او حق این کار را ندارد، چون مهلت دادن به سازمان قاتل پرور، مسبب قتل های بعدی است که دامان هر کسی را می تواند بگیرد. آیا آیندگان هم رضایت داده اند؟
...
پی نوشت: « اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم‌پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر