۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

درد مزمن

این درد مزمن است برادر.
افسوس می خوریم که مصری ها و تونسی ها توانستند و آنهایی که در ایران هستند نتوانستند. چرا؟ شاید به هزاران دلیل.
و یکی هم شاید اینکه:
در جامعه ما همه به هم بدبین هستند، همه تنها هستند،
پیر از جوانان بدش می آید، جوان پیر را قبول ندارد،
پولدار از فقیر متنفر است، فقیر دوست دارد که سر بر تن پولدار نباشد،
استاد دانشجو را قبول ندارد، دانشجو استاد را نمی پذیرد،
عالم دینی، کت و شلواری را قبول ندارد، کت و شلواری از آخوند متنفر است،
فلان مرجع دیگری را قبول ندارد،
زیردستان خود را از مدیران برتر می بینند، مدیران از زیردستان نفرت دارند،
نمازخوانها خود را از بی نمازها برتر می دانند و بی نمازها آنها را فریب خورده می دانند،
کارگرها از کاسب ها متنفر هستند و یقین دارند که آنها حق شان را خورده اند،
کاسب ها از کارمندان بدشان می آید،
و ...

آیا این روال تمامی دارد؟ کسی هست که به کسی اعتماد داشته باشد؟ در جامعه ای که عدم اعتماد در آن در تمام لایه های آن نفوذ کرده، چه می توان کرد؟

---
در سوره قصص آیه ای هست درباره فرعون:
انَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

شاید آن روزگاران داستان شبیه امروز ما بوده. کلید قدرت فرعون همین فرقه فرقه کردن ها و از این بردن اعتمادها بوده. چه کسی می داند؟

۱ نظر:

  1. به نظر من هم همین طوره یه جورایی هممون توهم دشمنی داشتن رو با خودمون داریم

    پاسخحذف