۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

قانون

هر وقت كه با ايران صحبت مي كنم، اگر از حال و احوال و من خوبم، شما چطوريد و ... فارغ شويم و اگر صحبت به حرف هاي جدي برسد، قلبم مي خواهد كه منفجر شود. مردمي شده ايم كه از هر سو فشرده مي شويم. حكومت حرامي و ناكارآمد، دولت هاي خارجي كه پا روي گلوي مردم گذاشته اند و مردم ناآگاه و بي خبر.
مانده ايم با غربت و خبرهايي كه مي شنويم و مي خوانيم.
مانده ايم كه چه كار كنيم؟ يقين دارم كه مشكلات كشور ما راه حل دارد، البته راه حل طولاني و زمان بر.
اما بر خلاف بسياري كه راه حل را در آمدن رضا خاني ديگر مي بينند، من يقين دارم كه راه حل مان رضا خان و امثالهم نيستند. راستي مگر دار و دسته حاكم، همان ورژن اسلامي رضاخان نيستند؟
راه حل ما بازگشت به خرد و قانون است.
"قانون"، اين كليد طلايي كه ما به آن اعتقادي نداريم. اگر بتوانيم روح قانون گرايي و حركت بر اساس قانون را بين خودمان تقويت كنيم و در عين حال به دنبال قوانين ماندگار باشيم، در مسير درست هستيم، وگرنه وضع همين است كه هست.

۳ نظر:

  1. ملکم خان حدود 100 سال پیش گفته بود راه نجات کشور ما تنها یک کلمه است و آن قانون است.

    پاسخحذف
  2. این خرد که گفتی قانون و هزاران نکته مثبت را با خودش میآورد، به نظر من جهل مشکل همیشگی جوامع بوده و هرچه از میزان آن کم شود (چون محال است که از بین برود)جوامع زندگی بهتری خواهند داشت.
    قانون را به زور نمیشود اعمال کرد، اکثریت جامعه باید به این باور برسد که قانونمندی کلید رسیدن به زندگی متعالی تر است. به نظر من برای رسیدن به این باور مسیری طولانی باید طی شود. کاری به حکومت ندارم ولی مردم ما به قانون باور نداند (به خاطر جهل و کوته بینی)و این درد اصلی ماست.

    پاسخحذف
  3. ما مردم(نه مردم ما)نه مشکل خرد داریم نه قانون،فقط فرهنگ تلفیق این دو و بالفعل ساختنش را نداریم.چطور وقتی حس قانونمندی و خردمان گل میکند سرآمد می شویم و بالعکس اگر...! چون فرهنگ تعریف شده ای برای استفاده به موقع از این ساختارها را نداریم (تاکید میکنم به موقع).و همین ضعف تربیتی باعث این میشود که اکثر ایرانی ها در خارج از کشور حتی از خود آن مردم،بیشتر قانونمند و مبادی آدابند.

    پاسخحذف