۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

ديوار سي خشت

خشت اول چون نهد معمار كج
تا ثريا مي رود ديوار كج

ديواري با سي خشت چنان كج شده كه همه خلق الله فهميده اند.
پس آن همه رشادتها و ايثارها و شهادتها چه شدند؟
پس چه شد خون سرداران دلير و رشيدي مانند چمران؟
پس چه شد خون دل هزاران فرد مخلص و دردكشيده؟

پاسخ اينجاست: رنج و شهادت و خون و ايثار چه ربطي به كژي خشت اول دارد؟ آن روزگاران هنوز ديوار بالا نرفته بود، پس كژي را نمي شد به راحتي ديد. معمار هم چنان محبوبيتي داشت كه چشم همه را از كژي دور كرده بود. همه چشم اميد به او داشتند. رشادتها و زجرها و خونها ثروتي شد براي بالا بردن ديوار.
امروز ديوار سي خشت چنان كج شده كه آن خونها و ايثارها و آرمانها هيچ نمودي ندارد.
ديوار كج تر و كج تر مي شود و آنهايي كه خانه در ديوار دارند همي سخن از خاطرات و ارزشهاي قديم بر "زبان" مي آورند و به ديوار ساختن خود ادامه مي دهند.
ديوار كژ را وزن خود ديوار خراب خواهد كرد.

تا باشيم و ببينيم كه آيا باز هم خشت اول كژ نهاده مي شود يا اتفاق ديگري رخ مي دهد.

۵ نظر:

  1. بزرگترها میگن یه سریها گفتن بابا این کجه درست نیست زدن تو دهنشون که به شما چه؟ بقیه هم ساکت موندن گفتن به ماچه.
    تازه اگه هم این برج کج خراب بشه روی آوارش چقدر باید جون کند تا بشه روش یه خونه ساخت؟

    پاسخحذف
  2. خشت اول چون نهد معمار کج ....

    پاسخحذف
  3. قشنگ بود. موافقم بار کژ به منزل نمی رسه! در کژ بودن این بناشکی نیست. اما من پایه ای که معمار پیر گذاشت رو دوست دارم. اعتقاد دارم اگر امثال من این بنا رو گذاشته بودند خیلی کژ تر می بود. هیچ چیزی تو دنیا صاف صاف نیست. مال ما هم چندوقتیه خیلی کژ شده. من ریختن این بنا رو دوست ندارم. به قول تو معلوم نیست این دفه چی ساخته می شه.

    پاسخحذف