نه مي توانند درست تصميم بگيرند و نه مي توانند درست و به موقع عمل كنند.
فقط و فقط يك سرمايه دارند، "نارضايتي مردم از حكومت موجود" و اين سرمايه را هم به بدترين شكل موجود هدر مي دهند.
كافي بود اين سرمايه در دست كساني ديگر قرار مي گرفت. آنگاه مي ديديم كه چگونه از اين سرمايه عظيم استفاده مي شد.
خوشا به حال حكومتيان و ولايتيان درگاه خامنه اي كه چنين رقيبان ابله و كوتوله اي دارند. حكومتيان هم به خوبي بلد هستند كه چگونه با اين جماعت بازي كنند.
بيچاره مردم معترض كه جماعت اصلاح طلب ادعاي رهبري آنها را دارد. و بيچاره تر آن جواناني كه دل به اين جماعت بي تدبير دل خوش كرده اند.
جريان استعفاي گروهي نمايندگان مجلس ششم را بازخواني كنيد تا متوجه شويد كه چه مي گويم.
رفتار سياسي اين جماعت مانند بچه نابالغي است كه شعور هيچ كاري را ندارد.
آن هنگام كه در راس كار بودند، آنقدر بر طبل "نمي گذارند-نمي توانيم" كوبيدند و كارهاي ابلهانه كردند تا به نقطه اوج حماقت رسيدند: استعفا
آن قدر در هنگام رياست جمهوري خاتمي اشتباه كردند كه رقيب ضعيف شده و بردم مرگ، دوباره قد بلند كرد.
در اين انتخابات هم اشتباه پشت سر اشتباه.
جمعيت بي رهبر را در خيابانها رها كردند، به اميد گرفتن امتياز از رقيبي كه تمام فنون حرامزادگي را به خوبي بلد بود.
جمعيت كتك خوردند و له شدند. چه ماند؟
صدها نفر زنداني شدند، چه شد؟
و اما آخرين فكر و نظر حضرات: در راهپيمايي 22 بهمن شركت مي كنيم و نمادهاي سبز را با خود مي بريم و در يك لحظه آنها را رو مي كنيم.
عجب بلاهتي!
آقاي نظريه پرداز! اگر زبان در دهان بگيري، نخواهند گفت كه لال هستي.
اين سالها اين همه نظرات مشعشع صادر كردي و اين همه آدم را بدبخت كردي و حريف را دريده تر و آبديده تر كردي. قدري زبان در دهان بگير.
البته يادمان باشد كه اين جماعت همان هايي هستند كه با شعارهاي بي شعور خود مردم را بارها شورانده اند. شورش بر عليه حكومت پهلوي بر چه اساسي بود؟
تنها فرق آن زمان با اكنون در اينجاست كه در آن زمان رهبري كه نبض جريانات را خوب بگيرد و بر اساس آن عمل كند وجود داشت، اما اكنون وجود ندارد.
اين آقايان نابغه در چه فكري هستند؟
دعوت از مردم ناراضي فقط به نفع حكومتي هاست. جمعيت در ميدان آزادي و اطراف زيادتر مي شود. همين و بس.
فيلم برداران مزدور صدا و سيما هم تصويرهاي مورد علاقه خودشان را مي گيرند و به خورد خلق الله مي دهند.
لو فرض كه سبزها همه جا را در تسلط خود داشته باشند، كه چه؟
نتيجه مهم اين راهپيمايي فيلم هاي آن است و تعداد "نفرات" شركت كننده در راهپيمايي. والسلام.
اگر احمدي نژاد استاد اتلاف منابع مالي و انساني كشور است، آقايان اصلاح طلب استاد اتلاف منابع فكري و اعتراضي مردم هستند. بيچاره مردم كه اين وسط قرباني اين دو گروه هستند.
بايد به فكر راه ديگري بود. راهي مبتني بر شعور و عقل و عمل. راهي مبتني بر "بينش"
امیرخان
پاسخحذفمثل اینکه خبرنداری دیگه فیلمهای دولتی سندیتی نداره و فیلمهایی که با موبایل گرفته میشه مورد توجه قرار می گیره. شبکه های دنیا همون فیلمهای موبایلی رو نشون دادن که آبروی ج.ا رفت.
رد شدن ماشین پلیس از روی آدم رو که تلویزیون ج.ا نشون نمی ده.. موبایل من و امثال من نشون می ده..
شما هم یکم از این فکرهای مبتنی بر بینش تراوش کن ببینیم چی در چنته داری...
من احتمال میدم رهبران از مردم خواسته اند بیان چون میدونستند که اونها خواهند اومد...مگر در روز عاشورا یا خیلی از تجمعات دیگر، اونها از مردم خواسته بودند که بیان؟...حالا اگر این گروه قراری بذارن که فلان جا جمع شیم که به راحتی سرکوب میشن...من بهش فکر کردم و ایده ای به ذهنم نرسید، شما اگر ایده ای دارید بگین شاید کمک کرد.
پاسخحذفراستش پیش بینی اینکه چه اتفاقی 22 بهمن خواهد افتاد کار سختیه...شاید این روز فرصتی باشه برای گروه طرفدار حکومت که ببینه که طرف مقابل شاخ و دم نداره و یه عالمه آدم مذهبی هم بینشون است...
1) من هيچ وقت ادعاي سياسي بودن نداشتم و تا ابد هم فكر سياسي تراوش (؟!!) نخواهم كرد.
پاسخحذف2) دلمون رو به شبكه هاي دنيا خوش كرديم. همه دنيا هم كه بدونند و آبرويي براي جمهورس اسلامي نموده باشه، مهم نيست. مهم اينه كه قدرت و پول و ثروت مملكت در دست اونهايي قرار داره كه خوب بلد هستند باهاش بازي كنند و همه رو بازي بدهند. بازي مملكت ما بازي نفت و قدرته. جريان آروم نفت بايد برقرار بمونه تا مصرف كننده آمريكايي راحت باشه. فعلا هم اين كار داره انجام مي شه.
3) بينش من به من مي گويد كه دنبال اين جماعت به اصطلاح اصلاح طلب كه همه رفتار و كردارشون به بازي هاي بچه گانه و البته پر از زد و خورد مي مونه راه نيفتم و دنبال آدم هاي عاقل تر و با شرف تر بگردم، اگر هم گيرشون نياوردم، همين كه بدونم نبايد دنبال كي باشم برام كافيه.
به نيوشا:
پاسخحذفبله دقيقا پيش بيني اينكه در 22 بهمن چه اتفاقي مي افته كار بسيار سخت و شايد ناممكني باشه.
اما در مورد اينكه طرفداران حكومت هم ببينند كه طرف مقابل شاخ و دم نداره، فكر مي كنم كه تا وقتي "عصبيت" در جامعه وجود داره اين اتفاق رخ نمي ده و هر دو گروه همديگر رو به چشم "دشمن خوني" نگاه مي كنند.
داستان تعصبات ديني و ضد ديني هم به اين موضوع دامن مي زنه. ولايتمداران و طرف داران حكومت، خودشون رو بر حق كامل مي بينند و مخالفان آنها هم، چه دين دار و چه بي دين و چه ضد دين ها هم طرف حكومتي رو كاملا باطل مي انگارند و به همين دليل هيچ وقت باب گفتگو بين دو طرف گشوده نمي شه.
نتيجه؟
ادامه پيدا كردن بدبختي مردم بيچاره.
راه خروج از بن بست كجاست؟
اولا من با این موضوع موافقم که این جماعت در بلاهت از رقباشون دست کمی ندارن. بالاخره اینا همونایی هستن که از بین همه گروههای بعد از انقلاب باقی موندن و نق زدن هاشون فقط مخالفین رو به هوچی گرها معرفی می کنه.
پاسخحذفاز طرف دیگه اینکه بخوان یه جماعتی از این دیار بشینن و با هم حرف بزنن تا به توافق برسن و در مسیر پیشرفت قدم بردارن با مقتضیات زمان و مکان امروز مملکت نمی خونه. فرصتهای تاریخی پیدا شدن دموکراسی توی این دیار از دست رفته.
این سیستمی که توی بی نظمی ش نطم داره و با شل کن سفت کنن سوپاپاش به حیات نکبت بارش ادامه می ده تنها با اشتباه کردن و یا یک سری اتفاقات خارج از کنترل از هم می پاشه. یعنی اینکه متاسفانه این فلاکت با یه بحران بزرگتر فقط از بین می ره و پس این دیوار دیوار دیگری است و پی از آن نیز...