۱۳۹۳ خرداد ۲۸, چهارشنبه

دنیای نکبتی است. پر از کثافت و فقر و درد و رنج

عکس هایی هستند که در تاریخ می مانند و برای من و شاید بعضی های دیگر تبدیل به معیار و سنجه ای می شوند.

یکی از آنها را وقتی خیلی نوجوان بودم در بین صفحات یکی از کتابهای پدرم پیدا کردم. عکسی بود بریده شده از یک صفحه روزنامه، احتمالا جایی در آفریقای قحطی زده، زنی سیاه با سینه ای خشکیده که طفلی از سینه اش آویزان بود و سینه خشکیده را می مکید. عکس دردناک بود. شاید هنوز هم عکس و آن کتاب در کتابخانه پدری باشد.
آن درد دوران نوجوانی امروز دوباره تازه شد با دیدن این عکس.


دنیای نکبتی است. پر از کثافت و فقر و جهل و درد و رنج.
"دینداران" و بی دینان صاحب پول و نفت و دلار و طلا و الماس و زمین و ملک و ... همه به دنبال کثافتکاری ها و آدم کشی ها و نسل کشی های خودشان هستند. مردم عادی هم در این میانه بدنیا می آیند، بدون اینکه خود بخواهند، زندگی پر از درد و گرفتاری خود را  دارند و با رنج می روند و می میرند.

اگر خدایی هست، روزی یقه اش را خواهم گرفت و بازخواستش خواهم کرد برای این همه درد و رنج و بدبختی.

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر