۱۳۹۳ فروردین ۱۸, دوشنبه

تن های خسته و چشم های نگران

وقتی بدن های نحیف و چشم های نگران و تن های خسته و رنجور این سربازان را با گردن های کلفت و شکم های برآمده و چشم های پر از غیظ حرامیان مقایسه می کنم، و وقتی درخواست تنبیه آنها را از سوی "نماینده" مجلس می شنوم، شرم و ناراحتی و بغض و بدبختی سراسر وجودم را می گیرد و تنم می لرزد از این همه بی شرفی.




آن "نماینده" بی شرفی و بی ناموسی که سراسر دوران نکبت بار "حرامزاده هزاره سوم" صدایش درنیامد و حیف و میل بیت المال و بدبخت شدن آدمها او را ذره ای بی تاب نکرد، امروز درشتی می کند و برای تنبیه این بچه های مظلوم صدای کثیف و گوش خراشش را بر سرش انداخته است. ای کاش این حرامی بگوید که پسرش و برادرش و ... در کجا خدمت کرده اند و اصلا او چه کاره است که حرف مفت می زند؟ همین آقای کوثری و امثالهم در دوران جنگ آنقدر فشل و ناکارآمد بوده اند که سالها (واقعا سالها) ایران به دنبال فقط  """یک""" پیروزی نظامی بود تا جنگ را خاتمه دهد. حالا آقایان برای کل کشور کارشناس نظامی و ژنرال چهار ستاره شده اند. همانهایی که اگر روال کار دنیا درست بود هنوز باید سر زمین های کوچک شان بیل می زدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر