“The moment one gives close attention to anything, even a blade of grass, it becomes a mysterious, awesome, indescribably magnificent world in itself.” — Henry Miller
۱۳۹۱ تیر ۵, دوشنبه
۱۳۹۱ تیر ۱, پنجشنبه
سردرگمی بی نهایت
سردر گم هستم، سردرگم
اصلا نمی دونم و نمی تونم از کار دنیا سر در بیارم، نمی دونم شاید بیش از حد ظرفیتم دارم با مسایل کلنجار میرم، شاید بهتر باشه سرم رو بندازم پایین و کار خودم رو بکنم. شاید هم بهتر باشه یک "کاری" بکنم. واقعا نمی دونم.
احساس خفگی می کنم، واقعا احساس بی خود بودن دارم.
احساس می کنم که جریانی هست که همه چی رو داره با خودش می بره، همه دارن نابود می شن، اما کمتر کسی می فهمه، اون هایی هم که می فهمن، مثل من دارن خل می شن، اونهایی هم که نمی فهمن، مثل همیشه تاریخ دارن خوش و خرم زندگی می کنن.
حقیقتا فکر می کنم که دینامیک زندگی از من سریعتر شده، یک زمانی با هم می دویدیم (تصورات جوانی!!)، اما امروز اون همچنان داره می ره و من کم آوردم،
دینامیک زندگی حقیقتا برام پیچیده و لاینحل شده. هر چی بیشتر می جورم، کمتر می فهمم. انگار دیروزها خوشتر بودم، این روزها همه چی پیچیده تر و کثیف تر شده. همه چی.
کسی هم زبون آدم رو نمی فهمه. اونی هم که می فهمه، خودش بدبخت تر از منه.
۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه
بعثت
سالروز بعثت رسول الله بر همگان مبارک باد.
...
مدتی است می خواستم درباره این آیه مشهور بنویسم و در واقع بپرسم، تا امروز که مصادف با روز بعثت است، بخت یار شد.
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
واقعا معنی این آیه چیست؟ این همه زشتی، این همه پلیدی، این همه ناحق. پس آن باطلی که نابود شد کدام است؟
۱۳۹۱ خرداد ۲۳, سهشنبه
اعرابی
هر چه بیشتر می گذرد بیشتر به آن اعرابی ایمان می آورم که آمد و تک آیه ای (ان الله یامر بالعدل و الاحسان ...) شنید، گفت مرا همین بس.
إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّـهُ
۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه
زیباکلام واقعا زیباکلام
این نوشته را از دست ندهید، (احتمال دادم که شاید کپی کردن متن در ایجا ماندگاریش را برایم بیشتر کند)، حقیقتا این آدم عجب شیر پاکی خورده است. جواب آخرین پرسش به نظرم تمام خط و ربط سیاست بازی غربی ها و تمام فریب خوردن عظما و دار و دسته اش را نشان می دهد، حرفی که سالهاست گفته ام و حتی برایش اسم هم دارم: تحریک منفی.
...
دکتر صادق زیبا کلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی، در گفت و گوی اختصاصی با «ستاره صبح» به بررسی آخرین وضعیت مذاکرات هستهای ایران پس از نشست بغداد و چشمانداز آتی نشست مسکو پرداخت که در پی می خوانید.
آقای دکتر برخی سایتها گزارش داده بودند شما برای موفقیت مذاکرات بغداد میان ایران و 1+5 نذر کرده بودید این درست است؟
بله کاملا درست است، من نذر کرده بودم که مذاکرات بغداد شکست نخورد.
کارهای شما واقعاً عجیب است. چند وقت پیش از افغانها عذرخواهی کردید و گفتید دست آنها را میبوسید، بعد از اعراب سر قضیه جزایر سه گانه عذرخواهی کردید و حالا هم نذر کردید که مذاکرات بغداد شکست نخورد!
از اعراب به واسطه سه جزیره عذرخواهی نکردم. از آنها به واسطه توهین و تحقیرهایی که نسبت به آنان میکنیم عذرخواهی کردم.
به هر حال ظاهرا نذرتان قبول نشد؟!
چرا اتفاقا بایستی ادعا کنم قبول شد، چون من نذر کرده بودم که مذاکرات بغداد به شکست نینجامد که نینجامید.
ولی به نظر موفقیتی هم در کار نبود!
همین که شکستی نخوردیم و مذاکرات به بن بست نرسید، موفقیت به حساب میآید. شکست وقتی بود که طرفین بعد از چند ساعت میز مذاکرات را ترک میکردند بدون آنکه نتیجهای گرفته باشند، اما این طوری نشد.
اما موفقیتی هم درکار نبود چرا که قرار بود خانم اشتون و آقای جلیلی یک مصاحبه مطبوعاتی مشترک انجام دهند و به خبرنگاران هم گفته شده بود، ولی از مصاحبه مشترک هم خبری نشد!
ببینید، خیلی وقتها همین که جواب منفی نباشد، یک گام به جلوست. شما اگر تیم تراکتورسازی را بفرستید در زمین منچستر یونایتد بازی کند و تراکتوریها مساوی کنند، این پیروزی است. همین که پس از چند ساعت گفتوگو، مذاکرات به دور سوم کشیده شد، یعنی اینکه گفتوگوها جدی بوده و نکات زیادی برای چانهزنی وجود داشته، علاوه بر این ادامه مذاکرات سه هفته دیگر در مسکو برگزار خواهد شد که علامت خوبی است و این یعنی امید به موفقیت.
یعنی فقط یک روزنه در انتهای تونل؟
آری یعنی یک روزنه در انتهای تونل که میتوانست این هم نباشد.
واقعاً شما فکر میکنید رسیدن به توافق با 1+5 برای برنامههای هستهای ایران آنقدر مهم است که برای باز بودن یک روزنه در انتهای تونل نیاز به نذر و نیاز باشد؟
بله، برای اینکه شما نمیدانید ما چه هزینههای سنگینی برای برنامه هستهایمان میپردازیم. هزینهای که ضرورتی نداشت بپردازیم.
یعنی به دنبال برنامه هستهای نمیرفتیم؟
ابداً، من نگفتم که به دنبال برنامه هستهای نمیرفتیم.
خوب اگر می رفتیم همچنان هم که رفتیم، هزینه بقول شما سنگین آنرا هم می بایستی قبول کنیم. بالاخره مسئولین هزینه-فایده کرده اند و به این جمعبندی رسیده اند که موفقیت در برنامه های هسته ای مان می ارزد که هزینه های ولو سنگین آنرا هم بپردازیم.شما غیر از این فکر میکنید؟
بله من کاملا غیر از این فکر می کنم.
چه جوری ممکن بود که ما بدنبال تحقق برنامه های هسته ای مان میرفتیم و هزینه ای هم نمی پرداختیم؟
بله کاملا ممکن بود همانطور که یک دوجین کشور دیگر هم به دنبال تحقق برنامه های هسته ای رفته اند و یک صدم هزینه های کمر شکن ما را هم نپرداخته اند.شما نمی دانید برنامه های هسته ای مان چه هزینه سنگینی بر اقتصاد ما تحمیل کرده است. و همه حرف من این است که چرا این همه هزینه سنگین برای برنامه های هسته ای مان می بایستی بپردازیم؟
خب اگر آن هزینه ها را نمی پرداختیم امروز این دستاوردها را هم نمی داشتیم.
ممکن است بفرمایید کدام دستاوردها؟
همینها که اعلام میشود. غنی سازی 3 درصدی، غنی سازی20 درصدی، تهیه رادیو داروها، نقش پیشرفتهای هستهای در صنایع دیگر از جمله در کشاورزی و داروسازی، تهیه سوخت برای نیروگاههای هسته ای که در آینده ساخته خواهند شد و خود نیروگاه بوشهر و ...فهرستی که گاه و بیگاه در مورد سود انرژی هستهای اعلام میشود...
بسیاری از این ها که در فهرست شماست خیلی هم معلوم نیست که اتفاق افتاده باشد یا نه. بعلاوه آیا برای تهیه رادیو دارو یا حتی سوخت نیروگاه های هسته ای که در آینده ساخته خواهند شد این همه هزینه می بایستی متحمل می شدیم؟
یعنی شماغنی سازی و فواید غنی سازی را منکر میشوید؟
نه! مقصودم غنی سازی اورانیوم نیست. ضمن آنکه در مورد آنهم توضیح خواهم داد. مقصودم تاثیر پیشرفت های هستهای بر دیگر صنایع کشور مثل کشاورزی و غیره است.
اما مدتی پیش یکی از مسوولین کشور اظهار داشت که برنامههای هستهای به طور مستقیم و غیر مستقیم به رشد و توسعه 250 رشته و صنعت دیگر کمک میکند.
شما نمیخواهد 250 رشته را نام ببرید، 25 تا را هم نمیخواهد نام ببرید، 5 تا را نام ببریدکه گویای این مدعاباشد، کفایت میکند و من حرف خودم را پس میگیریم.
یعنی شما قبول ندارید که پیشرفت های هسته ای ما به شکوفایی و رشد و توسعه اقتصادی مان کمک می کند؟ به صنایع دیگرمان کمک می کند؟
بگذارید راحتتان کنم. اگر قرار بود که پیشرفتهای هستهای، صنایع، معادن ، کشاورزی و داروسازی یک کشور را زیر و رو کند، کره شمالی، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان و خیلی کشورهای دیگر که صنایع هستهای گستردهتر، کاملتر و پیشرفتهتر از ما دارند، امروزه میبایستی در ردیف کشورهای پیشرفته صنعتی و قدرتمند اقتصادی در جهان قرار میگرفتند، اما هیچ کدامشان این طور نیستند.
شما قبول ندارید که پیشرفتهای هستهای ما به شکوفایی، رشد و توسعه اقتصادی کمک میکند؟
نه، من هیچ کدام از اینها را قبول ندارم. منتهی شما کاری نداشته باشید که من چی را قبول دارم و چی را قبول ندارم. شما میفرمایید صنایع هستهای منجر به پیشرفت در 250 رشته و صنعت دیگر میشود، بنده میگویم شما 5 تا از این 250 تا را نام ببرید. شما میفرمایید پیشرفتهای هستهای باعث پیشرفت اقتصادی میشود، بنده میگویم چرا کره شمالی و پاکستان به رغم پیشرفتهای هستهای که دارند اینقدر بدبخت و عقب ماندهاند که به نان شب محتاجند!
شما کاملا منکر تاثیرات مثبت اقتصادی و پیشرفتهای هستهای در بخشهای دیگر اقتصادی هستید؟
شما به من کاری نداشته باشید چه نظری دارم. شما فرض کنید من یک آدم عامی و بی سواد هستم. جنابعالی مدعی هستید که پیشرفت های هسته ای تاثیرات مثبتی بر بخش های دیگر اقتصادی دارد ، خوب این تاثیرات را به من بی سواد نشان دهید. بالاخره ما نزدیک به ربع قرن است که به دنبال فعالیت هستهای بوده ایم. در این 25 سال کدام صنعت دیگر بواسطه صنایع هسته ای ایجاد شده یا قبلا بوده و صنایع هسته ای باعث گسترش و شکوفایی آن شده است؟ آیا نظر بنده را میخواهید؟
بله نظر شما را میخواهیم.
فعالیتهای هستهای ما نه تنها هیچ کمکی به هیچ بخش اقتصادی دیگر ننموده، نه تنها سبب رشد و شکوفایی هیچ بخش دیگری نشده بلکه یک چاه ویل بوده و میلیاردها دلار بودجه و اعتبارات کشور را به خود اختصاص داده، بودجه و اعتباراتی که میشد در توسعه دهها کارهای زیربنایی در بخشهای دیگر مملکت به کار گرفته شود. حالا این تازه اعتبارات و هزینههایی بوده که مستقیما صرف صنایع هستهای ما شده است. اگر به هزینههای مالی که ظرف این 25 سال که برای صنایع هستهای ما انجام داده ایم، هزینههای مستقیم و غیرمستقیمی را که به واسطه تحریمها پرداخته ایم، اضافه کنیم به یک رقم نجومی میرسیم که باورکردنی نیست. جنابعالی صحبت از هزینه و فایده کردید فرمودید که مسوولین هزینه-فایده کرده اند و به اینجا رسیده اند که به واسطه دستاورها و فایده هایی که صنایع هستهای برایمان دارند میارزد که برایش هزینه کنیم. سوال من این است که آن فواید کدام بوده؟
خب آقای دکتر ممکن است بشما پاسخ دهند که دستاوردها لزوما عمرانی، اقتصادی یا صنعتی که نبایستی باشد.اعتبار و پرستیژ بین المللی که پیشرفت های هسته ای مان برای ایران اسلامی ببار آورده، پیشرفت های شگفت انگیزی که دانشمندان جوان ما بدست آورده اند، احساس خود باوری ، خود اتکایی و اعتقاد به توانایی های خودمان، احساس غرور ملی که دستاوردهای هسته ای برای ایرانیان ببار آورده است و دستاوردهای بسیار دیگری که باعث بالا رفتن عرق ملی و اینکه ایرانی می تواند قله های رفیع علم و دانش را کسب کند علیرغم همه مشکلات و موانعی که غربی ها در این 25 ساله سر راهمان قرار داده اند. قطعا بعنوان یک ایرانی وطن پرست شما که منکر این دستاوردها نیستید؟
به عنوان یک ایرانی وطن پرست من منکر همه اینها هستم و معتقدم همه اینها مشتی شعارهای پرطمطراق ملی گرایانه شونیستی اما پوک و توخالی بیشتر نیستند. من اینقدر برای این به اصطلاح دستاوردهای شما جواب دارم که نمی دانم از کجا شروع کنم. از اینجا شروع کنم که ژاپنیها تمام نیروگاههای هستهایشان را تعطیل کردند و آلمانیها هم ایضا چندین نیروگاه هستهای شان را تعطیل کردند شروع کنم، یا از اینجا شروع کنم که ملاک و معیار شما برای اینکه می فرمایید برنامه هسته ای برای ایرانیان غرور و سر بلندی ملی آورده کدام است؟ کدام غرور ملی؟ اگر مرادتان از غرور ملی غنی سازی اورانیوم است که در نطنز و فردو انجام میدهیم، قریب به 80 سال پیش لرد رادر فورد فیزیکدان برجسته انگلیسی در آزمایشگاه منزلش آنرا انجام داد، یعنی اورانیوم را تغلیذ کرد.البته نسل سانترفیوژها که ما داریم استفاده می کنیم و سایر ابزار و وسائل امروزه خیلی پیشرفته تر از زمان رادرفورد است اما از نظر علمی همان کار است.
یعنی شما منکر نوآوری های علمی که فعالیت های هسته ای مان ببار آورده اند هستید؟
کدام نو آوری؟ این هم همان حکایت 250 صنعتی است که صنایع هسته ای براه انداخته اند. بنده از شما می پرسم. آیا از نظر علمی ما میتوانیم بگوییم که فی المثل تولید اتوموبیل پیکان یا سمند یک نوآوری علمی است؟ ایا ما در ایران خودرو یا سایپا نو آوری و پیشرفت علم داشته ایم؟ ما در ایران خودرو یا سایپا کارهایی انجام میدهیم که هنری فورد 100 سال پیش آنرا انجام داده است یعنی ساخت اتوموبیل. یعنی ساخت اتومبیل چه در ایران، چه در پاکستان و چه در امریکا یک نوآوری نیست. ایضا فعالیت های هسته ای.نه در ایران ، نه در پاکستان ، نه در آمریکا غنی سازی و سایر فعالیت های هسته ای نه نو آوری علمی است نه شکافتن مرزهای دانش. نهایتاً اینکه تکنیکی که ما مثلا در ساخت سانترفیوژهای مان داریم استفاده می کنیم پیشرفته تر از نسل سانترفیوژهای 50 سال پیش یا 10 سال پیش است.اینکه یک کشف جدید علمی نیست.مقصودم این است که اساسا برنامه های هسته ای چه در ایران یا هر کشور دیگری در اصل تکرار دانش قبلی است با ابزار و تجهیزات مدرن تر و پیشرفته تر.
پس چرا غربیها آنقدر نسبت به پیشرفتهای هستهای ما حساسیت دارند؟ و نمیگذارند که ما در بخشهای هستهای پیشرفت داشته باشیم؟آیا به واسطه این نیست که نمیخواهند به دانش پیشرفته علمی بخصوص در بخش هستهای دست پیدا کنیم؟ آیا بواسطه این نیست که نمی خواهند ما به پیشرفت های علمی نایل شویم؟
شما به حرفهای من خیلی توجه نمی کنید.بنده دارم خدمت شما عرض میکنم که اساسا چه در ایران یا هر کشور دیگری غنی سازی یک اختراع و اکتشاف جدید علمی نیست. 80 سال پیش که رادرفوررد انگلیسی انرا کشف می کند یک کارعلمی جدید و جهش مهمی در فیزیک محسوب می شده. ما امروزه داریم دقیقا داریم همان کار 80 سال پیش را تکرار می کنیم.
پس این همه مخالفت با برنامه هسته ای ما بواسطه چیست؟ این همه مخالفت بخصوص بواسطه غنی سازی در ایران بواسطه چیست؟
یکی از کج فهمی های ما در مورد فعالیتهای هستهای مان دقیقا در همین جاست. مخالفت غربیها با برنامههای هستهای ما از جمله غنی سازی هیچ ارتباطی به پیشرفتهای علمی پیدا نمیکند. عرض کردم کاری که ما در مساله غنی سازی میکنیم 80 ،90 سال پیش توسط دانشمندان فیزیک در انگلستان کشف شد. بنابراین مخالفت غربیها با برنامههای هستهای ما به واسطه آن نیست که میخواهند جلوی پیشرفتهای علمی ما را بگیرند. چون اساسا چیزی هم بنام پیشرفتهای علمی و شکافتن مرزهای جدید دانش در هیچ بخشی از برنامه هستهای ما یا کشور دیگری وجود ندارد. اساسا غربیها مشکلی با پیشرفت یا عقب ماندگی علمی در ایران ندارند. شما آیا تا به حال یک بار شنیدهاید که غربی ها بگویند که ایران حق ندارد تحقیقات در سلول های بنیادی انجام دهد؟ شما آیا یک بار شنیده اید که غربی ها بگویند که ایرانی ها حق ندارند در نانو تکنولوژی فعالیت نمایند؟ شما آیا یکبار شنیده اید که غربی ها بگویند ایرانی ها حق ندارند در صنایع هوا فضایی تحقیقات نمایند؟
اما در مورد هسته ای می گویند؟
در مورد هستهای هم به واسطه دست نیافتن ما به دانش جدید و یا پیشرفتهای علمی نیست. یعنی برای این نیست که نگران پیشرفت های علمی ما هستند.
پس برای چیست؟
برای این است که فعالیت هستهای یا دقیق تر بگویم غنی سازی، خطر بالقوه نظامی دارد و همه دعوا و اختلاف هم به واسطه این بعد مساله است.
ولی ایران بارها گفته که ما قصد ساخت سلاح هستهای نداریم.
درست است ما همواره گفته ایم و اخیرا مقام معظم رهبری هم در این باره فتوا دادهاند که اساسا تولید سلاح هستهای حرام است. اما ببینید هر قدرت یا کشوری که بتواند اورانیوم را تا 3 درصد غنی سازی کند، میتواند آن را تا 90 درصد هم که برای تولید بمب هسته ای است ایضا غنی سازی نماید.ما توانسته ایم تکنیک غنی سازی را به دست آوریم و اگر اراده کنیم میتوانیم سلاح هستهای بسازیم.
ولی شما گفتید یک دوجین از کشورهای دیگر هم این برنامهها را دارند، پس چرا خطر تولید بمب از جانب آنها نمیرود؟یعنی خطر در مورد آنها وجود ندارد؟
دلیل حساسیت نسبت به آنها این است که هیچ کدام از آنها نگفتهاند میخواهیم منطقه یا کشوری را نابود کنیم یا از روی زمین محور کنیم، اما ما در مورد اسرائیل بارها گفتهایم که میخواهیم آن را نابود کنیم، اتفاقاَ اینها فقط در حد شعار هم نبوده، بلکه در عمل هرچه در توان داشته ایم برای نابودی اسرائیل انجام داده ایم و انکار هم نمی کنیم.
پس با این وجود توافق بر سر حل و فصل مناقشه هستهای غیر ممکن است، تکلیف نذر شما چه میشود؟
چرا اتفاقاً معتقدم حل شدنی است، مسئله بر سر پارچین و فردو و نطنز نیست، مسئله هستهای ایران بر سر میزان غلظت اورانیوم غنی شده نیست، مسئله اساسی اعتماد متقابل است. ایران به غربیها اعتماد ندارد و غربیها هم به ایران اعتمادی ندارند. اگر غربیها بدانند ما چه کار میکنیم، در این صورت به توافق میرسیم، مشکل اینجاست که آنها همواره فکر میکنند ما در یک گوشهای از ایران فعالیت پنهانی داریم انجام می دهیم. اگر اعتماد متقابل ایجاد شود نه غنیسازی مهم است و نه اندازه آن. بحث بر سر مسئله نظامی محل اصلی اختلافات است. به نظرم اعتماد سازی کلید حل این مسئله است. اگر غربیها بدانند که ما پنهانکاری نداریم به تدریج تحریمها را کاهش میدهند، و خطر تهدیدات نظامی هم برطرف خواهد شد. و من فکر می کنم این رویکرد حسن ظن داشتن و رفتن به سمت اعتماد سازی از استانبول شروع شد ، در بغداد ادامه یافته و گسترش یافت و ای بسا در مسکو یک گام دیگر هم بجلو رود.
پس خوشبین هستید؟
خیلی زیاد.
ممکنه دلیل این همه خوشبینی تان را بفرمایید. چون بر عکس شما خیلی ها دارند از ادامه مذاکرات انتقاد می کنند.
بله درست می فرمایید در غرب هم همه کسانی که به چیزی کمتر از نابودی کامل ایران اسلامی رضایت نمی دهند هیچ دلشان نمی خواهد که میان ما و غرب مصالحه و توافقی صورت گیرد.آنها هم دلشان می خواست که گفتگو های بغداد با بن بست کامل روبرو می شد، تحریم ها علیه ایران افزایش پیدا می کرد، باز صحبت از احتمال حمله نظامی به ایران می شد و قس علیهذا. ناراحتند که چرا این اتفاق در بغداد نیفتاد و امیدوارند که این مختصر روزنه امیدی که بعد از مدتها میان ایران و غرب بر سر مناقشه هسته ای مان بوجود آمده از بین برود.
ولی شما خوش بین هستید و فکر می کنید نذرتان اجابت شده؟
بله کاملا خوشبینم.
و دلیل این خوش بینی؟
ببینید اگر این توهمات دایی جان ناپلئونی را بگذاریم کنار که غربی نمی خواهند ما پیشرفت علمی کنیم و از جوانان ما می ترسند و این حرفها، واقعیت اینه که غربیها تمایلی به تحریم ها ندارند.
چرا؟
خیلی ساده، اقتصاد.تحریم ها غرب را از بازار 75 میلیونی ایران محروم کرده. شرکتهای بزرگ نفتی غربی نمی توانند در بازار غنی نفت ، گاز و پتروشیمی ایران حضور داشته باشند. از طرف دیگر تحریم ها دمار از روزگار ما هم درآورده و ما را هم بستوه آورده. این وسط تحریم ها فقط بنفع روسیه، چین، امارات، ترکیه و البته دلالهای بین المللی بوده. بنا براین هم ما و هم غربی ها واقعا نفعی در تداوم تحریم ها نداریم.
اما بازهم بحث هزینهفایده برنامه هسته ای مان همچنان باقی می ماند؟
من اتفاقا فکر می کنم که غربی ها خیلی هم بدشان نمی آید که ما سرمایه و دارایی مان را این جوری داریم در چاه ویلی به نام هسته ای می ریزیم و اتفاقا مسئله بعد نظامی بکنار دلشان می خواهد همچنان ادامه بدهیم. فکرش را بکنید که اگر این هزینه هایی را که ظرف این بیست سال گذشته برای برنامه های هسته ای مان کرده ایم برای زیر ساخت های فی المثل صنعت حمل و نقل، گسترش راهها، توسعه راه آهن، بنادر، نفت و گاز و پتروشیمی و یا بخش کشاورزی مان کرده بودیم امروز کجا بودیم؟
پرینستون
هیچ وقت به این اندازه برای رفتن به یک سمینار دو روزه هیجان زده نبوده ام، دو روز در پرینستون خواهم بود و یک ارائه پانزده دقیقه ای هم خواهم داشت.
بازدیدی هم از مرکز تحقیقاتی NOAA خواهیم داشت، البته اگر پاسپورت ایرانی عزیزمان اجازه بدهد که داخل ساختمان شویم. از همه شرکت کننده ها مدرک معتبر خواسته اند که شامل کپی پاسپورت می شه. ببینیم تا خدا چی می خواد.
اشتراک در:
پستها (Atom)