۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

هشتم فروردین هزار سیصد و پنجاه و پنج


"کاش مهربان باشیم مثل ریشه ها و صبور باشیم مثل ساقه ها که بار شاخه ها و برگها را بدوش می کشند و جاری باشیم مثل رود و طغیان کنیم مثل موج و سد بدیها را بشکنیم، و آنجا که باید، آفتاب باشیم و بتابیم و آنجا که باید، ابر باشیم و ببیاریم و برویانیم. خاک باشیم و دانه را پناه دهیم، بجای آنکه برانیم، بخوانیم.
تا مهربانی هست، نامهربان نباشیم و تا راه هست به بیراهه نرویم و تا روز هست و روشنی هست به شب نپیوندیم، تا هستیم، دوست بداریم سالها را، فصلها را، ساعتها را، دقیقه ها را و ثانیه ها را، و آن چنان باشیم که چون درگذشتیم، مرگمان تولدی دیگر باشد."
----

دوران دبیرستان و اوایل دانشگاه، کتاب فروشی دست دومی بود روبروی در پنجاه تومنی دانشگاه تهران که هر از گاهی به آنجا می رفتم. کتابهای کم و بیش قدیمی و احیانا نایاب و تجدید چاپ نشده را آنجا پیدا می کردم.
بین صفحات کتابی، نوشته روبرو قرار داشت. چارتا شده و در پشت برگه تاریخ هشتم فروردین هزار و سیصد و پنجاه و پنج نوشته شده بود.
از آن روز تا به الان این نوشته را به همراه دارم، انگاری برگی از تاریخ است. تاریخی که امروز سی و پنج ساله می شود.

۱ نظر:

  1. خیلی جالب بود و عجیب که من این همه سال ازش بی خبر بودم

    پاسخحذف